۲۶۵.على بن ابراهيم، از پدرش، از على بن معبد، از عبداللّه بن سِنان، از پدرش روايت كرده است كه در نزد حضرت امام محمد باقر عليه السلام حضور داشتم كه مردى از خوارج بر آن حضرت داخل شد و عرض كرد كه: يا ابا جعفر، چه چيز را عبادت مى كنى؟ فرمود كه:«خدا را عبادت مى كنم». عرض كرد كه: او را ديده اى؟ فرمود كه: «بلكه چشم ها او را نديده به وضعى كه ديده ها او را مشاهده نمايد، يا مشاهده اى كه ديدن باشد، وليكن دل ها او را به حقايق و اركان ايمان ديده، و خدا، به قياس، شناخته نمى شود و به حواس، درك او نمى توان نمود، و به مردم شباهت ندارد، بلكه وصف او را با آيات مى كنند، و او را به علامات مى شناسند، و در حكم خويش ستم نمى كنند. اين است خدا، كه خدايى نيست مگر او».
سِنان گفت كه: آن مرد خارجى بيرون رفت و مى گفت كه: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ»۱ ، يعنى: «خدا داناتر است به موضعى كه پيغام ها يا پيغام خويش را در آن قرار مى دهد» (يعنى آن جناب از همه كس بهتر مى داند كه كى قابليت و صلاحيت دارد كه محل رسالت و شاهد نبوت باشد. پس او را بر مى گزيند، و مخصوص به آن مى سازد).
۲۶۶.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند از احمد بن محمد بن خالد، از احمد بن محمد بن ابى نصر، از ابوالحسن موصلى، از امام جعفر صادق عليه السلام كه آن حضرت فرمود كه:«يكى از علماى يهود به خدمت امير المؤمنين آمد و عرض كرد كه: يا امير المؤمنين، آيا پروردگار خويش را ديدى، در هنگامى كه او را عبادت كردى؟ حضرت فرمود كه: واى بر تو، عادت من اين نيست كه عبادت پروردگارى كنم كه او را نديده باشم . سائل عرض كرد كه: او را چون ديدى؟ و به چه كيفيت بود؟ حضرت فرمود كه: واى بر تو، چشم ها او را نمى توانند ديد در مشاهده ديدن يا ديدها، وليكن دل ها او را به حقايق ايمان ديده است».