333
تحفة الأولياء ج1

۲۸۱.سهل، از بِشر بن بشّار نيشابورى روايت كرده است كه گفت: به خدمت امام موسى كاظم عليه السلام نوشتم كه: كسانى كه در نزد ما هستند، در باب توحيد اختلاف نموده اند. پس بعضى از ايشان، كسى است كه مى گويد: خدا جسم است و بعضى از ايشان، كسى است كه مى گويد: صورت است. حضرت به من نوشت كه:«پاك و منزه است آن كه محدود و موصوف نمى شود، و چيزى به او شباهت ندارد، و چيزى مانند او نيست، و اوست شنواى بينا».

۲۸۲.سهل گفت كه: در سال دويست و پنجاه و پنج از هجرت، به خدمت حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام نوشتم كه: اى آقاى من، اصحاب ما در باب توحيد اختلاف كرده اند. بعضى از ايشان كسى است كه مى گويد: آن جناب جسم است و بعضى از ايشان كسى است كه مى گويد: صورت است. پس اى آقاى من، اگر صلاح دانى كه به من تعليم كنى از اين باب، آنچه را كه بر آن واقف شوم و از آن در نگذرم، به فعل خواهى آورد كه بر بنده خود تفضل و انعام كرده اى. فرمان همايونى كه به خط مبارك آن حضرت عليه السلام بود رسيد كه:«از توحيد سؤال كردى و اين را از شما باز داشته اند. خدا يكتاست و يگانه « لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ * وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ »۱ (به آن معنى كه گذشت)، آفريننده اى است كه آفريده نشد و آن جناب - تبارك و تعالى - مى آفريند آنچه را كه خواسته باشد؛ از اجسام و غير آن، و خود جسم نيست و تصوير مى كند و مى نگارد، هر چه را كه مى خواهد و خود صورت نيست. ثناى او از آن بزرگوارتر و نام هاى او از اين پاك تر است كه او را همتايى باشد. اوست نه غير او «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ ءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ » ».

۲۸۳.محمد بن اسماعيل، از فضل بن شاذان، از حمّاد بن عيسى، از رِبعى بن عبداللّه ، از فضيل بن يسار روايت كرده است كه گفت: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود:«خدا را وصف نمى توان نمود. و چگونه او را وصف توان نمود و حال آن كه در كتاب خويش فرموده كه: «وَمَا قَدَرُواْ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ»۲ ، يعنى: «و اندازه نكردند خدا را حق اندازه» (كه او را تعظيم نكردند؛ چنانچه سزاى تعظيم اوست و او را نشناختند؛ چنانچه حق شناخت او باشد) . پس وصف نمى شود به قدر و اندازه، مگر آن كه از آن بزرگ تر است».

1.اخلاص، ۳ و ۴.

2.انعام، ۹۱.


تحفة الأولياء ج1
332

۲۸۱.سَهْلٌ، عَنْ بِشْرِ بْنِ بَشَّارٍ النَّيْسَابُورِيِّ، قَالَ :كَتَبْتُ إِلَى الرَّجُلِ عليه السلام : أَنَّ مَنْ قِبَلَنَا قَدِ اخْتَلَفُوا فِي التَّوْحِيدِ: فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ: هُوَ جِسْمٌ، وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ: هُوَ صُورَةٌ.
فَكَتَبَ إِلَيَّ: «سُبْحَانَ مَنْ لَا يُحَدُّ، وَلَا يُوصَفُ، وَلَا يُشْبِهُهُ شَيْءٌ، وَ «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ ءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» ».

۲۸۲.سَهْلٌ قَالَ :كَتَبْتُ إِلى أَبِي مُحَمَّدٍ عليه السلام سَنَةَ خَمْسٍ وَخَمْسِينَ وَمِائَتَيْنِ: قَدِ اخْتَلَفَ يَا سَيِّدِي، أَصْحَابُنَا فِي التَّوْحِيدِ: مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ: هُوَ جِسْمٌ، وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ: هُوَ صُورَةٌ، فَإِنْ رَأَيْتَ يَا سَيِّدِي، أَنْ تُعَلِّمَنِي مِنْ ذلِكَ مَا أَقِفُ عَلَيْهِ وَلَا أَجُوزُهُ ، فَعَلْتَ مُتَطَوِّلاً عَلى عَبْدِكَ.
فَوَقَّعَ بِخَطِّهِ عليه السلام : «سَأَلْتَ عَنِ التَّوْحِيدِ، وَهذَا عَنْكُمْ مَعْزُولٌ، اللّه ُ وَاحِدٌ أَحَدٌ «لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» ، خَالِقٌ وَلَيْسَ بِمَخْلُوقٍ، يَخْلُقُ ـ تَبَارَكَ وَتَعَالى ـ مَا يَشَاءُ مِنَ الْأَجْسَامِ وَغَيْرِ ذلِكَ وَلَيْسَ بِجِسْمٍ، وَيُصَوِّرُ مَا يَشَاءُ وَلَيْسَ بِصُورَةٍ، جَلَّ ثَنَاؤُهُ وَتَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ شِبْهٌ، هُوَ لَا غَيْرُهُ «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ ءٌوَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» ».

۲۸۳.مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسى، عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللّه ِ، عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ ، قَالَ :سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام يَقُولُ: «إِنَّ اللّه َ لَا يُوصَفُ، وَكَيْفَ يُوصَفُ وَقَدْ قَالَ فِي كِتَابِهِ: «وَما قَدَرُوا اللّه َ حَقَّ قَدْرِهِ» ؟! فَلَا يُوصَفُ بِقَدَرٍ إِلَا كَانَ أَعْظَمَ مِنْ ذلِكَ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 215265
صفحه از 908
پرینت  ارسال به