409
تحفة الأولياء ج1

20. باب در بيان عرش و كرسى

۳۳۹.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند از احمد بن محمد برقى و آن را مرفوع ساخته كه گفت: جاثليق (كه سردار نصارى است) از امير المؤمين عليه السلام سؤال كرد و به آن حضرت عرض نمود كه: مرا خبر ده از خداى عزّوجلّ كه آيا آن جناب، عرش را بر مى دارد يا عرش، او را بر مى دارد؟ امير المؤمنين عليه السلام فرمود كه:«خداى عزّوجلّ، حامل عرش و آسمان ها و زمين و آنچه در ميان آنهاست. و همين معنى، فرموده خدا است كه مى فرمايد: « إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَـوَ تِ وَ الْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَ لَئِن زَالَتَآ إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا »۱ ، يعنى: به درستى كه خدا نگاه مى دارد آسمان ها و زمين را از آن كه زايل شوند، يا به جهت كراهت و نخواستن آن كه از مكان خود بروند، و هر آينه اگر زايل شوند، هيچ كس آنها را نگاه ندارد و به جاى خود نياورد، بعد از خدا (يا پس از خرابى و زوال آن). به درستى كه خدا، بردبار و آمرزگار بوده و خواهد بود».
جاثليق عرض كرد: پس مرا خبر ده از فرموده آن جناب: «وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَـنِيَةٌ »۲ ، يعنى: «و بر مى دارند عرش پروردگار تو را در بالاى فرشتگان، كه بر كنارهاى آسمان مى باشند، و در آن روز كه روز قيامت است، هشت فرشته» (يا هشت كس). كه خدا چگونه اين را فرموده و تو مى گويى كه خدا عرش و آسمان ها و زمين را بر مى دارد؟
امير المؤمنين عليه السلام فرمود: «به درستى كه خدا عرش را آفريد از چهار نور: نور سرخى كه سرخى، از آن سرخ شد و نور سبزى كه سبزى، از آن سبز شد و نور زردى كه زردى، از آن زرد شد و نور سفيدى كه سفيدى، از آن به هم رسيده است، و آن، علمى است كه خدا آن را بر حاملان آن حمل نموده و آن، نورى است از عظمت و بزرگى خدا. پس به عظمت و نور او، دل هاى مؤمنان بينا شد، و به عظمت و نورى كه دارد، جاهلان با او دشمنى ورزيدند، و به عظمت و نور وى هر كه در آسمان و زمين است، از همه خلائق به سوى آن جناب وسيله و دست آويز طلبيدند، با اعمال مختلف و دين هاى مشتبه.
پس هر كه محمولى از موجودات كه خدا آن را به نور و عظمت و قدرت خويش بر مى دارد، توانايى ندارد، از براى نفس خويش بازداشتن ضررى و نه جذب منفعتى و نه مردن و نه زنده كردن، يا بقاى زندگى، و نه بعث و زنده شدن در روز قيامت. پس هر چيزى محمول است و خداى تبارك و تعالى آسمان و زمين را از زوال نگاه مى دارد و به آنها و آنچه احاطه نموده اند، از هر چه باشد، احاطه فرموده و آن جناب، باعث حيات هر چيزى و نور همه چيز است. همه چيز به واسطه او از ممكن عدم به عرصه ظهور رسيده اند. و خدا پاك و منزه و برتر است از آنچه مى گويند؛ برترى و بزرگ».
جاثليق به آن حضرت عرض كرد كه: پس مرا خبر ده از خداى عزّوجلّ كه آن جناب در كجا است؟ امير المؤمنين عليه السلام فرمود كه: «خدا در اينجا و در آنجا و در بالا و زير است، و به ما احاطه فرموده و با ما است. و اين است معنى فرموده آن جناب كه مى فرمايد: «مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلَـثَةٍ إِلَا هُوَ رَابِعُهُمْ وَ لَا خَمْسَةٍ إِلَا هُوَ سَادِسُهُمْ وَ لَا أَدْنَى مِن ذَ لِكَ وَ لَا أَكْثَرَ إِلَا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُواْ»۳ (كه ترجمه آن در باب سابق گذشت). پس كرسى، احاطه دارد به آسمان ها و زمين و آنچه در ميان آسمان ها و زمين و آنچه در زير خاك است «وَ إِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَى »۴ ، يعنى: «و اگر آشكار نمايى گفتار خويش را و آواز را بلند سازى، پس به درستى كه او مى داند آن پوشيده و پوشيده تر از پوشيده را» (مانند آنچه در دل پنهان مى دارند). و همين معنى فرموده خداى تعالى است كه فرموده: «وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَـوَ تِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِىُّ الْعَظِيمُ»۵ ، يعنى: «وسيع است كرسى خدا (كه مراد از آن، علم است، يعنى: فراگرفته است علم او) همه آسمان ها و زمين را. در رنج نيفكند او را و بر او گران نيايد نگاه داشتن آسمان ها و زمين و اوست برتر (از حدِّ وَهْم، و يا متعالى از امثال و اشباه) و بزرگ تر از انديشه فهم و در نهايت بزرگوارى».
پس كسانى كه عرش را بر مى دارند، علمايى هستند كه خدا علم خويش را بر ايشان بار فرموده و ايشان را حاملان آن نموده، و بيرون نيست از اين چهار چيز: (كه عرش و كرسى و آسمان ها و زمين است، يا چهار نور) چيزى كه خدا آن را در ملكوت خويش آفريده، و همين ملكوتى است كه خدا آن را به برگزيدگان خويش نموده، و به خليل خود ابراهيم همين را نمود، پس فرمود كه: «وَكَذَ لِكَ نُرِى إِبْرَ هِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَـوَ تِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ »۶ ، يعنى: «و همچنان كه ابراهيم عليه السلام را بينا كرديم بر گمراهى قوم او، همچنين نموديم ابراهيم را ربوبيت و پادشاهى و عجائب و بدائع آسمان ها و زمين از ذروه ۷ عرش تا تحت الثرى. ۸ (يعنى همه را بر او منكشف ساختيم، تا به واسطه آنها استدلال كند بر قدرت كامله ما) و تا از صاحبات يقين باشد» (در وحدانيت ما. و يا تقدير آن است كه: تا آن كه از صاحبان يقين باشد، چنين كرديم). و چگونه حاملان عرش، خدا را بر مى دارند و حال آن كه به حياتى كه به ايشان عطا فرموده، دل هاى ايشان زنده شده و به واسطه نور او به سوى معرفت آن جناب راه راست يافته اند».

1.فاطر، ۸۴ .

2.حاقه، ۱۷ .

3.مجادله، ۷ .

4.طه، ۷ .

5.بقره، ۲۵۵.

6.انعام، ۷۵.

7.بلندا و قله.

8.نقطه زيرين خاك و زمين.


تحفة الأولياء ج1
408

20 ـ بَابُ الْعَرْشِ وَ الْكُرْسِيِّ

۳۳۹.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ رَفَعَهُ، قَالَ :سَأَلَ الْجَاثَلِيقُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام ، فَقَالَ لَهُ : أَخْبِرْنِي عَنِ اللّه ِ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ يَحْمِلُ الْعَرْشَ أَمِ الْعَرْشُ يَحْمِلُهُ؟ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام : «اللّه ُ ـ عَزَّ وجَلَّ ـ حَامِلُ الْعَرْشِ وَالسَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا فِيهِمَا وَمَا بَيْنَهُمَا، وَذلِكَ قَوْلُ اللّه ِ عَزَّ وَجَلَّ : «إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاو تِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولَا وَ لَـئِن زَالَتَآ إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا» ».
قَالَ: فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِهِ: «وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَـئِذٍ ثَمَانِيَةٌ» فَكَيْفَ قَالَ ذلِكَ، وَقُلْتَ: إِنَّهُ يَحْمِلُ الْعَرْشَ وَالسَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ؟! فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام : «إِنَّ الْعَرْشَ خَلَقَهُ اللّه ُ تَعَالى مِنْ أَنْوَارٍ أَرْبَعَةٍ: نُورٍ أَحْمَرَ ، مِنْهُ احْمَرَّتِ الْحُمْرَةُ، وَنُورٍ أَخْضَرَ ، مِنْهُ اخْضَرَّتِ الْخُضْرَةُ، وَنُورٍ أَصْفَرَ ، مِنْهُ اصْفَرَّتِ الصُّفْرَةُ، وَنُورٍ أَبْيَضَ ، مِنْهُ الْبَيَاضُ، وَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِي حَمَّلَهُ اللّه ُ الْحَمَلَةَ، وَذلِكَ نُورٌ مِنْ عَظَمَتِهِ، فَبِعَظَمَتِهِ وَنُورِهِ أَبْصَرَ قُلُوبُ الْمُؤْمِنِينَ ، وَبِعَظَمَتِهِ وَنُورِهِ عَادَاهُ الْجَاهِلُونَ، وَبِعَظَمَتِهِ وَنُورِهِ ابْتَغى مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ خَلَائِقِهِ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ بِالْأَعْمَالِ الْمُخْتَلِفَةِ وَالْأَدْيَانِ الْمُشْتَبِهَةِ، فَكُلُّ مَحْمُولٍ ـ يَحْمِلُهُ اللّه ُ بِنُورِهِ وَعَظَمَتِهِ وَقُدْرَتِهِ ـ لَا يَسْتَطِيعُ لِنَفْسِهِ ضَرّاً وَلَا نَفْعاً وَلَا مَوْتاً وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُوراً، فَكُلُّ شَيْءٍ مَحْمُولٌ، وَاللّه ُ ـ تَبَارَكَ وَتَعَالى ـ الْمُمْسِكُ لَهُمَا أَنْ تَزُولَا، وَالْمُحِيطُ بِهِمَا مِنْ شَيْءٍ، وَهُوَ حَيَاةُ كُلِّ شَيْءٍ، وَنُورُ كُلِّ شَيْءٍ «سُبْحَانَهُ وَتَعَالى عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوّاًكَبِيراً» ».
قَالَ لَهُ: فَأَخْبِرْنِي عَنِ اللّه ِ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ أَيْنَ هُوَ؟ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام : «هُوَ هَاهُنَا، وَهَاهُنَا، وَفَوْقُ، وَتَحْتُ، مُحِيطٌ بِنَا، وَمَعَنَا، وَهُوَ قَوْلُهُ تَعَالى : «مَا يَكُونُ مِن نَّجْوى ثَلَاثَةٍ إِلَا هُوَ رَابِعُهُمْ وَ لَا خَمْسَةٍ إِلَا هُوَ سَادِسُهُمْ وَ لَا أَدْنَى مِن ذَ لِكَ وَ لَا أَكْثَرَ إِلَا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُواْ» فَالْكُرْسِيُّ مُحِيطٌ بِالسَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرى «وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى» ، وَذلِكَ قَوْلُهُ تَعَالى: «وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَ تِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِىُّ الْعَظِيمُ» فَالَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ هُمُ الْعُلَمَاءُ الَّذِينَ حَمَّلَهُمُ اللّه ُ عِلْمَهُ، وَلَيْسَ يَخْرُجُ عَنْ هذِهِ الْأَرْبَعَةِ شَيْءٌ خَلَقَ اللّه ُ فِي مَلَكُوتِهِ ، وَهُوَ الْمَلَكوُتُ الَّذِي أَرَاهُ اللّه ُ أَصْفِيَاءَهُ وَأَرَاهُ خَلِيلَهُ عليه السلام ، فَقَالَ: «وَكَذَ لِكَ نُرِى إِبْرَ هِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَـوَ تِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» وَكَيْفَ يَحْمِلُ حَمَلَةُ الْعَرْشِ اللّه َ ، وَبِحَيَاتِهِ حَيِيَتْ قُلُوبُهُمْ، وَبِنُورِهِ اهْتَدَوْا إِلى مَعْرِفَتِهِ؟!».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 200377
صفحه از 908
پرینت  ارسال به