477
تحفة الأولياء ج1

۳۸۳.على بن ابراهيم، از پدرش، از رَيّان بن صَلت روايت كرده است كه گفت: شنيدم از امام رضا عليه السلام كه مى فرمود:«خدا هرگز پيغمبرى را مبعوث نگردانيد، مگر با تحريم شراب (كه آن را حرام داند) و با اقرار به بداء از براى خدا».

۳۸۴.حسين بن محمد، از مُعلّى بن محمد روايت كرده است كه از امام على نقى عليه السلام سؤال شد كه علم خدا چگونه است؟ حضرت فرمود كه:«دانست و خواست و اراده نمود، و تقدير كرد و اندازه فرمود (كه طول و عرض و عمق و باقى مشخصات آن مقدّر را معيّن گردانيد)، و حكم فرمود به وجود، و امضاى حكم خويش نمود (كه آن را نافذ و جارى ساخت)، پس امضا فرمود آنچه را حكم فرموده بود، و حكم كرد به آنچه تقدير كرده بود، و تقدير نمود آنچه را كه اراده نموده بود، و همچنين اراده نمود آنچه را كه خواسته بود. پس به سبب علم آن جناب، مشيت و خواست تحقق يافت، و به مشيت او، اراده به هم رسيد و به اراده اش تقدير موجود شد، و به تقدير وى، قضا حادث گرديد، و به قضايى كه فرمود، امضا به عمل آمد، و علم بر مشيت پيشى دارد، و مشيت در مرتبه دوم و اراده در مرتبه سوم است، و تقدير واقع مى شود بر آن قضا كه با امضا باشد.
پس از براى خدا ـ تبارك و تعالى ـ بداء جايز است و آنچه دانسته در هر زمان كه خواسته باشد، و در آنچه اراده فرموده به جهت تقدير فرمودن چيزها. پس چون قضايى كه با امضاست واقع شود، بدائى بعد از آن نباشد. پس علم تعلق به معلوم مى گيرد، پيش از بودن آن، و مشيت تعلق دارد به آنچه ايجاد آن را خواسته، پيش از وجود آن در خارج، و اراده متعلق است به مراد، پيش از قيام و بر پاشدنش در آن و تقدير اين معلومات پيش از آن است كه بعضى از آنها از بعضى جدا شود، يا پاره اى از آنها به پاره اى پيوند شود و بچسبد در خارج و در وقتى از اوقات».
(مثال آنچه حضرت فرموده، چون بلندى آسمان، و پستى زمين، و قرار دادن بعضى چيزها در زمانى و بعضى از آن در زمان ديگر، و اتصال بعضى از اجسام به بعضى، و ايجاد چيزهاى بسيار در يك زمان) و حضرت فرمود: «قضايى كه با امضا باشد، محكم و در هم بافته است (كه تغيير و تبديل در آن نمى شود، از هر چه باشد) از مفعولات و معمولات محكمه كه به عمل آمده، و صاحبان اجسام اند كه به حواس درك مى شوند از صاحبان رنگ و بو و وزن و كيل و پيمانه و آنچه بجنبد بر روى زمين و آنچه آن را در نوردد؛ از آدميان و جنيان و مرغان و درندگان و غير آن، از آنچه به حواس، درك آن ممكن باشد كه از براى خداى تبارك و تعالى در هر يك از آن بداء جائز است، مادام كه در خارج موجود نباشد.
پس هرگاه آن مفهوم كه ادراك مى شود، در خارج واقع شود، بدائى نمى باشد و خدا مى كند آنچه را كه خواسته باشد؛ از بداء و امضا. پس خدا به علم، همه چيز را دانسته، پيش از بودن آنها و به مشيت، صفات و حدود و كيفيت ايجاد آنها را پيش از بروز دادن آنها شناخته كه به آن وضعى كه خواسته، قرار داد فرموده و به اراده آنها را در رنگ ها و صفاتى كه دارند، تميز داده، و به حسب اين، بعضى را از بعضى ممتاز و جدا ساخته و به تقدير، روزى هاى آنها را معيّن و مقدّر ساخته، و اول و آخر آنها را به حسب زمان شناخته، و به قضا، مكان هاى ايشان را براى مردمان ظاهر گردانيده، و ايشان را بر آن دلالت فرموده، و به امضا علت هاى آن را (از علت مادى و فاعلى و صورى) شرح و بيان نموده، و امر آنها را ظاهر و هويدا كرده و اين ايجاد (به ترتيب امور شش گانه) تقدير و اندازه اى است كه خداوند غالب بر همه چيز و دانا به همه آنها مقرر فرموده».


تحفة الأولياء ج1
476

۳۸۳.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ الصَّلْتِ، قَالَ :سَمِعْتُ الرِّضَا عليه السلام يَقُولُ: «مَا بَعَثَ اللّه ُ نَبِيّاً قَطُّ إِلَا بِتَحْرِيمِ الْخَمْرِ، وَأَنْ يُقِرَّ لِلّهِ بِالْبَدَاءِ».

۳۸۴.الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ، قَالَ :سُئِلَ الْعَالِمُ عليه السلام : كَيْفَ عِلْمُ اللّه ِ؟ قَالَ: «عَلِمَ وَشَاءَ، وَأَرَادَ وَقَدَّرَ، وَقَضى وَأَمْضى ؛ فَأَمْضى مَا قَضى، وَقَضى مَا قَدَّرَ، وَقَدَّرَ مَا أَرَادَ؛ فَبِعِلْمِهِ كَانَتِ الْمَشِيئَةُ، وَبِمَشِيئَتِهِ كَانَتِ الْاءِرَادَةُ، وَبِإِرَادَتِهِ كَانَ التَّقْدِيرُ، وَبِتَقْدِيرِهِ كَانَ الْقَضَاءُ ، وَبِقَضَائِهِ كَانَ الْاءِمْضَاءُ ، وَالْعِلْمُ مُتَقَدِّمٌ عَلَى الْمَشِيئَةِ، وَالْمَشِيئَةُ ثَانِيَةٌ، وَالْاءِرَادَةُ ثَالِثَةٌ، وَالتَّقْدِيرُ وَاقِعٌ عَلَى الْقَضَاءِ بِالْاءِمْضَاءِ؛ فَلِلّهِ ـ تَبَارَكَ وَتَعَالى ـ الْبَدَاءُ فِيمَا عَلِمَ مَتى شَاءَ، وَفِيمَا أَرَادَ لِتَقْدِيرِ الْأَشْيَاءِ، فَإِذَا وَقَعَ الْقَضَاءُ بِالْاءِمْضَاءِ، فَلَا بَدَاءَ، فَالْعِلْمُ بِالْمَعْلُومِ قَبْلَ كَوْنِهِ، وَالْمَشِيئَةُ فِي الْمُنْشَاَ?قَبْلَ عَيْنِهِ، وَالْاءِرَادَةُ فِي الْمُرَادِ قَبْلَ قِيَامِهِ، وَالتَّقْدِيرُ لِهذِهِ الْمَعْلُومَاتِ قَبْلَ تَفْصِيلِهَا وَتَوْصِيلِهَا عِيَاناً وَوَقْتاً، وَالْقَضَاءُ بِالْاءِمْضَاءِ هُوَ الْمُبْرَمُ مِنَ الْمَفْعُولاتِ ذَوَاتِ الْأَجْسَامِ الْمُدْرَكَاتِ بِالْحَوَاسِّ مِنْ ذَوِي لَوْنٍ وَرِيحٍ وَوَزْنٍ وَكَيْلٍ، وَمَا دَبَّ وَدَرَجَ مِنْ إِنْسٍ وَجِنٍّ وَطَيْرٍ وَسِبَاعٍ ، وَغَيْرِ ذلِكَ مِمَّا يُدْرَكُ بِالْحَوَاسِّ، فَلِلّهِ ـ تَبَارَكَ وَتَعَالى ـ فِيهِ الْبَدَاءُ مِمَّا لَا عَيْنَ لَهُ، فَإِذَا وَقَعَ الْعَيْنُ الْمَفْهُومُ الْمُدْرَكُ، فَلَا بَدَاءَ، وَاللّه ُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ؛ فَبِالْعِلْمِ عَلِمَ الْأَشْيَاءَ قَبْلَ كَوْنِهَا؛ وَبِالْمَشِيئَةِ عَرَّفَ صِفَاتِهَا وَحُدُودَهَا، وَأَنْشَأَهَا قَبْلَ إِظْهَارِهَا؛ وَبِالْاءِرَادَةِ مَيَّزَ أَنْفُسَهَا فِي أَلْوَانِهَا وَصِفَاتِهَا؛ وَبِالتَّقْدِيرِ قَدَّرَ أَقْوَاتَهَا وَعَرَّفَ أَوَّلَهَا وَآخِرَهَا؛ وَبِالْقَضَاءِ أَبَانَ لِلنَّاسِ أَمَاكِنَهَا، وَدَلَّهُمْ عَلَيْهَا؛ وَبِالْاءِمْضَاءِ شَرَحَ عِلَلَهَا، وَأَبَانَ أَمْرَهَا، وَذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 217328
صفحه از 908
پرینت  ارسال به