۳۸۶.و نيز روايت كرده از پدرش، از محمد بن خالد، از زكريّا بن عِمران، از حضرت ابوالحسن موسى بن جعفر عليهماالسلام كه فرمود:«چيزى موجود نمى شود در آسمان ها و نه در زمين، مگر به هفت چيز: به قضا و قدر و اراده و مشيت و كتاب و اجل و اذن (به آن معانى كه مذكور شد). پس هر كه غير از اين را گمان كند، بر خدا دروغ گفته»، يا فرموده كه: «بر خداى عزّوجلّ رد كرده است».
26. باب در بيان مشيت و اراده خدا ۱
۳۸۷.على بن محمد بن عبداللّه ، از احمد بن عبداللّه ، از پدرش، از محمد بن سليمان ديلمى، از على بن ابراهيم هاشمى روايت كرده است كه گفت: از حضرت ابوالحسن موسى بن جعفر عليهماالسلامشنيدم كه مى فرمود:«چيزى نمى باشد، مگر آنچه خدا خواست و اراده نمود و اندازه فرمود و حكم كرد». عرض كردم كه: معنى خواست چيست؟ فرمود: «ابتدا فرمودن به فعل». عرض كردم كه معنى اندازه و قدر چه چيز است؟ فرمود: «اندازه نمودن چيزى از درازى و پهناى آن». عرض كردم كه معنى حكم كرد چيست؟ فرمود كه: «چون حكم كند، امضا و اجراى آن مى فرمايد. پس اين قضا و حكم، چيزى است كه آن را رد نمى توان نمود» (چه قضا عبارت است از عزمى كه فعل از آن جدا نمى باشد).
۳۸۸.على بن ابراهيم، از محمد بن عيسى، از يونس بن عبدالرحمان، از ابان، از ابو بصير روايت كرده است كه گفت: به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم كه آنچه واقع مى شود، خدا آن را خواسته و اراده نموده و تقدير فرموده و حكم كرده؟ فرمود:«بلى». عرض كردم كه با همه اينها آن را دوست داشته؟ فرمود: «نه». عرض كردم: و چگونه خواسته و اراده نموده و تقدير فرموده و حكم كرده و دوست نداشته؟ فرمود كه: «همچنين به سوى ما بيرون آورده و به ما رسيده است».
۳۸۹.على بن ابراهيم، از پدرش، از على بن مَعبد، از واصل بن سليمان، از عبداللّه بن سِنان، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه گفت: شنيدم از آن حضرت كه مى فرمود:«خدا، به چيزى امر فرموده و آن را نخواسته، و چيزى را خواسته و به آن امر نفرموده (يعنى: نهى فرموده) . شيطان را امر فرمود كه به جهت آدم سجده به جا آورد، و خواست كه سجده نكند، و اگر مى خواست كه سجده كند (يعنى به خواست حتمى و جبرى) ، هر آينه شيطان سجده مى كرد. و آدم را نهى نمود از خوردن آن درخت معهود، و خواست كه از آن بخورد (يعنى: به خواست تخييرى)، و اگر مى خواست به خواست حتمى آدم آن را نمى خورد».