487
تحفة الأولياء ج1

28. باب در بيان سعادت و شقاوت (كه به معنى نيك بختى و بد بختى است)

۳۹۵.محمد بن اسماعيل، از فضل بن شاذان، از صفوان بن يحيى، از منصور بن حازم، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه آن حضرت فرمود:«به درستى كه خدا نيك بختى و بد بختى را آفريد، پيش از آن كه خلق خود را بيافريند. پس هر كه خدا او را نيك بخت آفريد، هرگز او را دشمن ندارد، و اگر بدى را به عمل آورد، عمل او را دشمن دارد و او را دشمن ندارد، و اگر آن آفريده بدبخت باشد، هرگز او را دوست ندارد، و اگر كردار شايسته از او سر زند، آن كردار را دوست دارد، و او را دشمن دارد، به جهت آنچه به سوى آن باز مى گردد. پس هرگاه خدا چيزى را دوست دارد، هرگز آن را دشمن ندارد و هرگاه چيزى را دشمن دارد، هرگز آن را دوست ندارد».

۳۹۶.و على بن محمد روايت كرده و آن را مرفوع ساخته، از شعيب عَقرقوفى، از ابوبصير كه گفت: در پيش روى امام جعفر صادق عليه السلام نشسته بودم كه كسى آن حضرت را سؤال نمود و عرض كرد كه: يا ابن رسول اللّه ، فداى تو گردم، از كجا شقاوت و بدبختى اهل معصيت را دريافته، يا خدا آن را با ايشان ملحق ساخته، تا آن كه حكم فرموده از براى ايشان در علم خويش، به آن كه ايشان را بر كارشان عذاب فرمايد؟ حضرت عليه السلام فرمود كه:«اى سائل، حكم خداى عزّوجلّ چنان است كه كسى از خلائق براى آن، به حقى كه دارد قيام نمى تواند نمود. پس چون به اين حكم فرمود (يعنى در تكليف اول در روز ميثاق)، توانايى بر معرفت خويش را به اهل محبت و دوستان خود بخشيد، و سنگينى عمل را از ايشان برداشت، به حقيقت آنچه ايشان اهل و سزاوار آن بودند، و بخشيد به اهل معصيت توانايى معصيتى كه از ايشان سر مى زند، به جهت سبقت علم آن جناب در باب ايشان و منع فرمود از ايشان توانستن و سهولت قبول را كه از او بپذيرند. پس موافقت نمودند با آنچه از براى ايشان در علم خدا پيشى گرفته بود و نتوانستند كه حالتى را بياورند كه ايشان را از عذاب خدا برهاند (به اين كه حقيقت و ماهيت خويش را بگردانند و ارواح خود را از جنس ارواح نيك بختان قرار دهند) زيرا كه علم آن جناب به حقيقت تصديق (كه تغيير در آن به هم نرسد)، سزاوارتر است و همين بخشش مذكور به هر دو گروه، معنى آن است كه «خدا خواست آنچه خواست». و اين سرّ خدا است» (كه هر كسى آن را نمى فهمد).

۳۹۷.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند از احمد بن محمد بن خالد، از پدرش، از نضر بن سُويد، از يحيى بن عمران حلبى، از مُعلّى بن ابى عثمان، از على بن حَنظله، از امام جعفر صادق عليه السلام كه آن حضرت فرمود:«گاه است كه نيك بخت در آورده مى شود در راه بدبختان؛ به مرتبه اى كه مردمان مى گويند كه: چه بسيار شباهت به بدبختان دارد، بلكه او از جمله ايشان است. بعد از آن، نيك بختى او را در مى يابد. و گاه است كه بدبخت در آورده مى شود در راه نيك بختان، به مرتبه اى كه مردمان مى گويند كه: چه بسيار شباهت دارد به نيك بختان، بلكه او از جمله ايشان است. بعد از آن، بدبختى او را دريابد. به درستى كه هر كه خدا او را نيك بخت نوشته باشد، ختم مى شود از براى او به نيك بختى و آخر كارش به سعادت منتهى مى گردد؛ و هر چند كه از دنيا باقى نماند از براى او، مگر زمانى اندك كه عبارت است از زمان مابين دو بار دوشيدن شتر در يك ساعت. (و در طرف بدبختى نيز چنين است و به جهت وضوح، به قرينه مقابله، حضرت آن را بيان نفرموده است) .


تحفة الأولياء ج1
486

28 ـ بَابُ السَّعَادَةِ وَ الشَّقَاءِ

۳۹۵.مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيى، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ :«إِنَّ اللّه َ خَلَقَ السَّعَادَةَ وَالشَّقَاءَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ خَلْقَهُ، فَمَنْ خَلَقَهُ اللّه ُ سَعِيداً، لَمْ يُبْغِضْهُ أَبَداً ، وَإِنْ عَمِلَ شَرّاً ، أَبْغَضَ عَمَلَهُ وَلَمْ يُبْغِضْهُ، وَإِنْ كَانَ شَقِيّاً، لَمْ يُحِبَّهُ أَبَداً، وَإِنْ عَمِلَ صَالِحاً، أَحَبَّ عَمَلَهُ وَأَبْغَضَهُ؛ لِمَا يَصِيرُ إِلَيْهِ، فَإِذَا أَحَبَّ اللّه ُ شَيْئاً، لَمْ يُبْغِضْهُ أَبَداً، وَإِذَا أَبْغَضَ شَيْئاً، لَمْ يُحِبَّهُ أَبَداً» .

۳۹۶.عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ، عَنْ شُعَيْبٍ الْعَقَرْقُوفِيِّ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ :كُنْتُ بَيْنَ يَدَيْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام جَالِساً وَقَدْ سَأَلَهُ سَائِلٌ، فَقَالَ: جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّه ِ، مِنْ أَيْنَ لَحِقَ الشَّقَاءُ أَهْلَ الْمَعْصِيَةِ حَتّى حَكَمَ اللّه ُ لَهُمْ فِي عِلْمِهِ بِالْعَذَابِ عَلى عَمَلِهِمْ؟ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام : «أَيُّهَا السَّائِلُ، حُكْمُ اللّه ِ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ لَا يَقُومُ لَهُ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِهِ بِحَقِّهِ، فَلَمَّا حَكَمَ بِذلِكَ، وَهَبَ لِأَهْلِ مَحَبَّتِهِ الْقُوَّةَ عَلى مَعْرِفَتِهِ، وَوَضَعَ عَنْهُمْ ثِقَلَ الْعَمَلِ بِحَقِيقَةِ مَا هُمْ أَهْلُهُ، وَوَهَبَ لِأَهْلِ الْمَعْصِيَةِ الْقُوَّةَ عَلى مَعْصِيَتِهِمْ؛ لِسَبْقِ عِلْمِهِ فِيهِمْ، وَمَنَعَهُمْ إِطَاقَةَ الْقَبُولِ مِنْهُ، فَوَاقَعُوا مَا سَبَقَ لَهُمْ فِي عِلْمِهِ، وَلَمْ يَقْدِرُوا أَنْ يَأْتُوا حَالاً تُنْجِيهِمْ مِنْ عَذَابِهِ؛ لِأَنَّ عِلْمَهُ أَوْلى بِحَقِيقَةِ التَّصْدِيقِ وَهُوَ مَعْنى «شَاءَ مَا شَاءَ» وَهُوَ سِرُّهُ».

۳۹۷.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ، عَنْ يَحْيَى بْنِ عِمْرَانَ الْحَلَبِيِّ، عَنْ مُعَلّى أَبِي عُثْمَانَ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَنْظَلَةَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، أَنَّهُ قَالَ :«يُسْلَكُ بِالسَّعِيدِ فِي طَرِيقِ الْأَشْقِيَاءِ حَتّى يَقُولَ النَّاسُ: مَا أَشْبَهَهُ بِهِمْ، بَلْ هُوَ مِنْهُمْ! ثُمَّ يَتَدَارَكُهُ السَّعَادَةُ . وَقَدْ يُسْلَكُ بِالشَّقِيِّ طَرِيقَ السُّعَدَاءِ حَتّى يَقُولَ النَّاسُ: مَا أَشْبَهَهُ بِهِمْ، بَلْ هُوَ مِنْهُمْ! ثُمَّ يَتَدَارَكُهُ الشَّقَاءُ؛ إِنَّ مَنْ كَتَبَهُ اللّه ُ سَعِيداً ـ وَإِنْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَا فُوَاقُ نَاقَةٍ ـ خَتَمَ لَهُ بِالسَّعَادَةِ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 217307
صفحه از 908
پرینت  ارسال به