29. باب در بيان خير و شر (كه به معنى خوبى و بدى است)
۳۹۸.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده از احمد بن محمد بن خالد، از ابن محبوب و على بن حَكم، از معاوية بن وَهْب كه گفت: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود:«به درستى كه از جمله آنچه خدا به سوى موسى عليه السلام وحى فرمود و بر او در تورات فرو فرستاد، اين بود كه: منم خدا كه هيچ خدايى نيست، مگر من. خلائق را آفريدم، و خير را خلق كردم، و آن را جارى ساختم بر دست هاى آن كه او را دوست داشتم، و اجراى آن بر دست او خواستم. پس خوشا حال كسى كه من آن را بر دست هاى او جارى ساختم. و منم خدا كه هيچ خدايى نيست، مگر من. خلائق را آفريدم، و شرّ را خلق كردم و آن را جارى ساختم بر دست هاى آن كه او را اراده كردم. پس واى بر كسى كه من آن را بر دست هاى او جارى ساختم».
۳۹۹.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند از احمد بن محمد، از پدرش، از ابن ابى عُمير، از محمد بن حكيم، از محمد بن مسلم كه گفت: شنيدم از امام محمد باقر عليه السلام كه مى فرمود:«به درستى كه در بعضى از آنچه خدا فرو فرستاده از كتاب هاى خويش، مذكور است كه: منم خدا، كه خدايى نيست غير از من. خير و شر را آفريدم. پس خوشا حال كسى كه خير را بر دست او جارى كنم، و واى بر آن كس كه شر را بر دست او روان گردانم. و واى بر آن كه بگويد كه: اين چگونه مى شود و اين چگونه مى شود؟» (يعنى از روى انكار چنانچه بيايد).