۴۰۸.محمد بن يحيى، از احمد بن محمد بن حسن زَعلان، از ابوطالب قمّى، از مردى، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه گفت: به آن حضرت عرض كردم كه: آيا خدا بندگان خويش را بر گناهان جبر فرموده؟ فرمود:«نه». عرض كردم كه: پس امر را به ايشان تفويض كرده؟ فرمود: «نه». عرض كردم كه: پس چه وضع است و كيفيت امر چيست؟ فرمود: «امر دقيق و باريكى است از جانب پروردگار تو در ميان اين و آن».
۴۰۹.على بن ابراهيم، از محمد بن عيسى، از يونس بن عبدالرحمان، از چندين نفر از امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهماالسلامروايت كرده است كه فرمودند:«خدا به خلق خود از آن مهربان تر است كه ايشان را جبر كند بر گناهان، بعد از آن ايشان را بر آنها عذاب كند. و خدا از اين عزيزتر و غالب تر است كه چيزى را اراده فرمايد و آن چيز موجود نشود». بعد از آن، از ايشان سؤال شد كه آيا ميان جبر و قَدَر منزله اى هست كه سوم باشد؟ فرمودند: «بلى، مرتبه اى است وسيع تر از مسافتى كه در ميان آسمان و زمين است».
۴۱۰.على بن ابراهيم، از محمد بن عيسى، از يونس بن عبدالرحمان، از صالح بن سهل، از بعضى از اصحاب خويش، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه گفت: سؤال شد از آن حضرت از جبر و قَدَر، فرمود:«نه جبر است، و نه قدر، وليكن در ميان اين دو، منزله اى است كه حق در آن است و آن منزله را نمى داند مگر عالم، يا آن كه عالم آن منزله را به او تعليم فرموده باشد» (و مراد از عالم در اينجا، معصوم است؛ چه هر عالمى آن را نمى داند مگر آن كس كه آن را از اخبار ايشان استفاده نموده باشد).
۴۱۱.على بن ابراهيم، از محمد، از يونس، از چند نفر، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است و گفته است كه: مردى به خدمت آن حضرت عرض كرد كه: فداى تو گردم، آيا خدا بندگان خود را بر گناهان جبر فرموده؟ فرمود كه:«خدا از آن عادل تر است كه ايشان را بر گناهان جبر فرمايد، بعد از آن، ايشان را بر آنها عذاب كند». عرض كرد كه: فداى تو گردم، پس خدا امر را به ايشان واگذاشته؟ فرمود كه: «اگر امر را به ايشان واگذاشته بود، ايشان را به امر و نهى محصور و ممنوع نمى نمود و تكليف نمى فرمود». عرض كرد كه: فداى تو گردم، پس در ميانه اين دو منزله اى هست كه سوم باشد؟ حضرت فرمود: «بلى، وسيع تر از آنچه در ميان آسمان تا زمين است».
۴۱۲.محمد بن ابى عبداللّه و غير او، از سهل بن زياد، از احمد بن محمد بن ابى نصر روايت كرده اند كه گفت: به خدمت ابوالحسن حضرت امام رضا عليه السلام عرض كردم كه: بعضى از اصحاب ما به جبر قائل اند و بعضى قائل اند به استطاعت (و توانايى بر فعل و ترك به طور استقلال كه مرادف تفويض است). محمد مى گويد كه: حضرت به من فرمود كه:«بنويس: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ » ، حضرت على بن الحسين عليهماالسلامفرمود كه: خداى عزّوجلّ فرموده است كه: اى فرزند آدم، به خواست من چنان شدى كه مى خواهى، و به قوت من فرايض و واجبات مرا به سوى من رسانيدى، و آنها را به جا آوردى، و به نعمت من بر نافرمانى من قوت به هم رسانيدى. من تو را شنوا و بينا گردانيدم. آنچه به تو رسد از نيكى، پس از جانب خدا است و آنچه به تو رسد از بدى، پس از نفس تو است. و اين، به جهت آن است كه من به حسنات تو از تو سزاوارترم و تو به گناهان و بدى هاى خود از من سزاوارترى. و آن، براى اين است كه من پرسيده نمى شوم از آنچه مى كنم و بندگان پرسيده مى شوند. به حقيقت كه هر خوبى را كه خواسته باشى براى تو در رشته كشيدم و به هم پيوند نمودم».
(و اين فقره از كلام امام رضا عليه السلام است كه به محمد بن ابى نصر فرمود و از تتمه حديث قدسى نيست، چنانچه همين حديث در باب مشيت و ارادت گذشت و در آخر آن، اين فقره نبود).