507
تحفة الأولياء ج1

۴۱۷.محمد بن ابى عبداللّه روايت كرده است، از سهل بن زياد و على بن ابراهيم، از احمد بن محمد و محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، همه، از على بن حَكم، از صالح نيلى كه گفت: از امام جعفر صادق عليه السلام سؤال كردم كه: آيا بندگان را چيزى از استطاعت هست كه توانايى بر كارى داشته باشند؟ حضرت فرمود كه:«هر گاه فعل را به جا آورند، صاحبان استطاعت اند؛ به آن استطاعتى كه خدا آن را در ايشان قرار داده». صالح مى گويد كه: عرض كردم كه: آن استطاعت چه چيز است؟ حضرت فرمود كه: «آلت و اسبابى كه فعل از آن حاصل مى شود؛ مانند زناكار هرگاه زنا كند، مى تواند كه زنا را به عمل آورد، در هنگامى كه زنا مى كند و اگر آن زانى زنا را ترك مى كرد و زنا نمى كرد، مى توانست كه آن را ترك كند، هرگاه ترك مى كرد».
بعد از آن حضرت فرمود كه: «او را پيش از فعل، هيچ استطاعتى و توانايى نيست؛ نه كم و نه بسيار، وليكن با فعل و ترك تواناست». عرض كرد كه: هرگاه چنين باشد، پس خدا او را بر چه چيز عذاب مى فرمايد؟ فرمود: «به حجّت رسا (كه به نهايت صحت و متانت و قوت بر اثبات حقّ و ابطال رسيده؛ از ارسال رسل و انزال كتب و اوامر و نواهى جناب اقدس الهى و حضرت رسالت پناهى كه به ماه تا به ماهى رسيده همه مكلفين به آن آگهى به هم رسانيده اند)، و به آلت و اسبابى كه خدا در ايشان تركيب كرده (و در ايشان موجود است؛ چون قوا و جوارح و استعدادى كه به ايشان داده).
به درستى كه خدا هيچ كس را بر گناه جبر نفرموده و از كسى كفر را اراده ننموده به اراده حتمى، وليكن در هنگامى كه كافر شده، در اراده خدا بود كه كافر شود، و حال آن كه ايشان در اراده خدا و در علم او چنانند كه به سوى هيچ خير و خوبى باز نمى گردند و به آن ميل نمى كنند». عرض كردم كه: از ايشان خواسته و اراده فرموده كه: كافر شوند؟
حضرت فرمود كه: «من چنين نمى گويم، وليكن مى گويم كه: خدا دانست كه زود باشد كه ايشان كافر شوند، پس كفر را اراده فرمود، به جهت علم خويش در باب ايشان؛ چه علم آن جناب تابع معلومات است، نه علت آنها. و اين اراده اراده حتمى نيست كه خدا البته كفر را از ايشان خواسته باشد، بلكه اراده اختيارى است كه بعد از علم به كفر ايشان، ايشان را به خود واگذاشته و بر ترك آن ايشان را جبر نفرموده».


تحفة الأولياء ج1
506

۴۱۷.مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ؛ وَعَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ؛ وَمُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ، عَنْ صَالِحٍ النِّيلِيِّ، قَالَ :سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام : هَلْ لِلْعِبَادِ مِنَ الِاسْتِطَاعَةِ شَيْءٌ؟ قَالَ: فَقَالَ لِي: «إِذَا فَعَلُوا الْفِعْلَ، كَانُوا مُسْتَطِيعِينَ بِالِاسْتِطَاعَةِ الَّتِي جَعَلَهَا اللّه ُ فِيهِمْ».
قَالَ: قُلْتُ: وَمَا هِيَ؟ قَالَ: «الْالَةُ مِثْلُ الزَّانِي إِذَا زَنى، كَانَ مُسْتَطِيعاً لِلزِّنى حِينَ زَنى : وَلَوْ أَنَّهُ تَرَكَ الزِّنى وَلَمْ يَزْنِ، كَانَ مُسْتَطِيعاً لِتَرْكِهِ إِذَا تَرَكَ».
قَالَ: ثُمَّ قَالَ : «لَيْسَ لَهُ مِنَ الِاسْتِطَاعَةِ قَبْلَ الْفِعْلِ قَلِيلٌ وَلَا كَثِيرٌ، وَلكِنْ مَعَ الْفِعْلِ وَالتَّرْكِ كَانَ مُسْتَطِيعاً».
قُلْتُ: فَعَلى مَا ذَا يُعَذِّبُهُ؟ قَالَ: «بِالْحُجَّةِ الْبَالِغَةِ وَالْالَةِ الَّتِي رَكَّبَ فِيهِمْ؛ إِنَّ اللّه َ لَمْ يُجْبِرْ أَحَداً عَلى مَعْصِيَتِهِ، وَلَا أَرَادَ ـ إِرَادَةَ حَتْمٍ ـ الْكُفْرَ مِنْ أَحَدٍ، وَلكِنْ حِينَ كَفَرَ كَانَ فِي إِرَادَةِ اللّه ِ أَنْ يَكْفُرَ، وَهُمْ فِي إِرَادَةِ اللّه ِ وَفِي عِلْمِهِ أَنْ لَا يَصِيرُوا إِلى شَيْءٍ مِنَ الْخَيْرِ».
قُلْتُ: أَرَادَ مِنْهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا؟ قَالَ: «لَيْسَ هكَذَا أَقُولُ، وَلكِنِّي أَقُولُ: عَلِمَ أَنَّهُمْ سَيَكْفُرُونَ، فَأَرَادَ الْكُفْرَ ؛ لِعِلْمِهِ فِيهِمْ، وَلَيْسَتْ هِيَ إِرَادَةَ حَتْمٍ، إِنَّمَا هِيَ إِرَادَةُ اخْتِيَارٍ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 217826
صفحه از 908
پرینت  ارسال به