۴۲۳.و به همين اسناد، از يونس، از حمّاد، از عبدالاعلى روايت است كه گفت: به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم كه: خدا كارهاى تو را به اصلاح آورد، آيا خدا در مردم ادات و آلت حصولى قرار داده كه به سبب آن، معرفت و شناخت را بيابند؟ حضرت فرمود:«نه». عرض كردم كه: پس مكلف اند كه تمام اسباب معرفت را تحصيل كنند؟ (تا معرفت به هم رسانند بدون تعريف خدا؟) فرمود: «نه، بر خدا لازم است كه بيان فرمايد. «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَا وُسْعَهَا»۱ ، يعنى: «تكليف نمى فرمايد خداى تعالى و در رنج نمى افكند هيچ تنى را، مگر آن مقدار كه طاقت و توانايى و قدرت و گنجايش آن باشد» (بلكه آن را كم تر از قدر طاقت تكليف فرموده، چه طاقت فوق وسع است) . «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَا مَآ ءَاتَـهَا»۲ ، يعنى: و تكليف نكند خداى تعالى هيچ نفسى را، مگر آنچه او را عطا فرموده و شناختن آن را به نفس داده» .
و حمزه گفت كه: آن حضرت را سؤال كردم از قول خداى تعالى: «وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمَا بَعْدَ إِذْ هَدَهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ»۳ . حضرت فرمود: «تا بشناساند و آگاه گرداند ايشان را آنچه او را خشنود مى سازد، و آنچه او را به خشم مى آورد». (و همين حديث بسند ديگر در اين باب گذشت).
۴۲۴.و به همين اسناد، از يونس، از سعدان روايت است و آن را مرفوع ساخته، از امام جعفر صادق عليه السلام كه آن حضرت فرمود كه:«خدا هيچ نعمتى را بر بنده اى از بندگان انعام نفرموده، مگر آن كه در باب آن، حجتى از جانب خود بر او لازم آورده، و از آن سؤال خواهد فرمود. پس هر كه خدا بر او منّت گذاشت، و او را توانا ساخت، حجتش بر او قيام به آنچه او را تكليف فرموده و محافظت آن است، و قيام به تحمل مشقت آن كه از او پست تر است به حسب مرتبه؛ از آنان كه از او ضعيف تراند. و هر كه خدا بر او منت گذاشت و او را توانگر ساخت، حجتش بر او (آنچه از براى خدا است از حقوق واجبه، چون زكات و خمس، يا حجت خدا بر اين بنده) اموال اوست (و اين معنى ظاهرتر است).
بعد از آن تعهد و بازجويى فقرا و احوال ايشان، بعد از اداى واجبات به مستحبات و نوافلى كه دارد. و هر كه خدا بر او منت گذاشت، و او را بزرگوار گردانيد در خانه خويش (كه مراد از آن، قبيله و عشيره است) و او را صاحب جمال گردانيد (در صورتى كه دارد، يعنى در نزد مردم معروف و روشناس شد) حجت خدا بر او، آن است كه خدا را حمد و ثنا كند بر اين نعمت و بر غير خويش ترفّع نورزد، و گردن نكشد، و حقوق ضعفا و ناتوانان را منع نكند، به جهت شرف و بزرگوارى و جمال و شهرتى كه دارد».