33. باب در بيان حجت هاى خدا در خلق خود
۴۲۵.محمد بن ابى عبداللّه ، از سهل بن زياد، از على بن اسباط ، از حسين بن زيد، از دُرست بن ابى منصور، از آن كه او را حديث كرده، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه آن حضرت فرمود كه:«شش چيز است كه بندگان را در آنها هيچ صنعت و كاريگرى نيست (يعنى از صنعت خدا است، نه آن كه صانعى ندارد): يكى معرفت و شناخت (چنانچه مذكور شد) دوم جهل و نادانى (كه مقابل عقل يا علم است و اولى اصل است، و صاحب جند و دوم از جمله جنود اوست و بعضى گمان كرده اند كه مراد از آن، فراموشى است به گمان آن كه آن، امرى است عدمى و احتياج به صانع ندارد). سوم و چهارم رضا و غضب (يعنى عروض صفت خشنودى و خشم، و اما مقتضاى آنها، به اختيار بندگان). و پنجم و ششم خواب و بيدارى».
34. باب در بيان حجت هاى خدا بر خلق خود
۴۲۶.محمد بن يحيى، از محمد بن حسين، از ابو شعيب مَحاملى، از دُرست بن ابى منصور، از بُريد بن معاويه ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه آن حضرت فرمود:«خدا را بر آفريدگان خويش، حق شناختن نيست كه خودْ معرفت به هم رسانند و خلق را بر خدا حق تعريف است كه آن جناب ايشان را شناسا گرداند، وليكن خدا را بر خلق، آن حق است كه چون به ايشان شناساند، و ايشان را آگاه گرداند، قبول كنند و مطيع و منقاد شوند».