519
تحفة الأولياء ج1

۴۲۷.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند از احمد بن محمد بن عيسى، از حجّال، از ثَعلبة بن ميمون، از عبدالاعلى بن اعيَن كه گفت: از امام جعفر صادق عليه السلام سؤال كردم كه: هر كه خودْ چيزى را نشناسد، يا خدا او را نشناساند و تعريف نفرمايد، به هر وضع كه باشد، به واسطه يا بى واسطه، آيا بر او چيزى هست از وجوب و مؤاخذه بر آن، يا سؤال از آن و عقاب به سبب ترك آن؟ حضرت فرمود:«نه».

۴۲۸.محمد بن يحيى، از احمد بن محمد بن عيسى، از ابن فضّال، از داود بن فرقد، از ابوالحسن زكريّا بن يحيى، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه آن حضرت فرمود:«آن چيزى كه خدا از بندگان پوشيده، از ايشان بر داشته شده و در آن تكليفى ندارند».

۴۲۹.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند از احمد بن محمد بن خالد، از على بن حكم، از ابان احمر، از حمزة بن طيّار، از امام جعفر صادق عليه السلام كه گفت: آن حضرت به من فرمود كه:«بنويس». پس به قلم من داد (يعنى فرمود و من نوشتم) كه: «از قول و اعتقاد ما، آن است كه خدا بر بندگان حجت مى آورد به آنچه ايشان را آورده و عطا فرموده و به ايشان شناسانيده . پس رسولى را به سوى ايشان فرستاد و كتاب خويش را بر ايشان فرود آورد و در آن، امر و نهى فرمود، امر فرمود در آن به نماز و روزه.
بعد از آن رسول خدا صلى الله عليه و آله از خواب بر نخاست و نمازش قضا شد، پس خدا فرمود كه: من تو را به خواب مى كنم و من تو را بيدار مى كنم. پس چون از خواب برنخاستى، نماز كن تا مردم بدانند كه هرگاه چنين امرى به ايشان برسد، ايشان را چه بايد كرد و امر چنان نيست كه مى گويند: هرگاه بخوابد و نمازش قضا شود، هلاك شده. و همچنين است امر در باب روزه كه من تو را بيمار مى كنم و من تو را تندرست مى گردانم. پس چون تو را از بيمارى شفا دادم، آن را بعد از آن قضا كن».
حضرت صادق عليه السلام فرمود: «و همچنين هرگاه نظر كنى در همه چيزها، هيچ كس را در تنگى نيابى و نيابى هيچ كس را مگر آن كه خدا را بر او حجتى است تمام و خدا را در باب او مشيت و خواستى است. و نمى گويم كه ايشان آنچه مى خواهند، مى كنند». بعد از آن فرمود: «به درستى كه خدا راه راست مى نمايد و گمراه مى گرداند» (يعنى به خود وا مى گذارد) و فرمود كه: «مردم مأمور نشده اند، مگر به چيزى كه پست تر و كم تر از طاقت ايشان است. و هر چيزى كه مردم به آن مأمور شده اند، مى توانند كه آن را به جا آورند، و هر چيزى كه طاقت آن را ندارند، از ايشان برداشته شده، وليكن مردم هيچ خوبى در ايشان نيست».
پس آن حضرت عليه السلام اين آيه را خواند: «لَّيْسَ عَلَى الضُّعَفَآءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ» ، يعنى: «نيست بر ناتوانان و عاجزان، و نه بيماران، و نه بر آنان كه نيابد چيزى را كه خرج كنند، حرجى و گناهى». حضرت فرمود: «پس خدا تكليف را از ايشان برداشته . «مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ * وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَآ أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ»۱ ، يعنى: نيست بر نيكوكاران هيچ راه ملامتى و عتابى و خدا آمرزنده و مهربان است. و نيز حرجى و گناهى نيست بر آنها كه از درماندگى چون آمدند به سوى تو تا ايشان را سوار كنى». حضرت فرمود: «پس تكليف را از ايشان برداشته ؛ زيرا كه ايشان حيوانى را نمى يافتند» (كه بر آن سوار شوند و وسعت نداشتند كه آن را بخرند، يا پياده به جهاد روند. و حضرت عليه السلام قدرى از ميان آيه اول و قدرى از آخر آيه دوم را ذكر نفرموده، بلكه آنچه محل استشهاد بوده بر همان اقتصار نموده).

1.توبه، ۹۱ و ۹۲.


تحفة الأولياء ج1
518

۴۲۷.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنِ الْحَجَّالِ، عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ، عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى بْنِ أَعْيَنَ، قَالَ :سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام : مَنْ لَمْ يَعْرِفْ شَيْئاً هَلْ عَلَيْهِ شَيْءٌ؟ قَالَ: «لَا».

۴۲۸.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ، عَنْ أَبِي الْحَسَنِ زَكَرِيَّا بْنِ يَحْيى، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ :«مَا حَجَبَ اللّه ُ عَنِ الْعِبَادِ، فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُمْ».

۴۲۹.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ، عَنْ أَبَانِ الْأَحْمَرِ، عَنْ حَمْزَةَ بْنِ الطَّيَّارِ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ :قَالَ لِي: «اكْتُبْ»، فَأَمْلى عَلَيَّ: «إِنَّ مِنْ قَوْلِنَا: إِنَّ اللّه َ يَحْتَجُّ عَلَى الْعِبَادِ بِمَا آتَاهُمْ وَعَرَّفَهُمْ، ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَيْهِمْ رَسُولاً، وَأَنْزَلَ عَلَيْهِمُ الْكِتَابَ، فَأَمَرَ فِيهِ وَنَهى: أَمَرَ فِيهِ بِالصَّلَاةِ وَالصِّيَامِ، فَنَامَ رَسُولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله عَنِ الصَّلَاةِ ، فَقَالَ: أَنَا أُنِيمُكَ، وَأَنَا أُوقِظُكَ ، فَإِذَا قُمْتَ فَصَلِّ؛ لِيَعْلَمُوا إِذَا أَصَابَهُمْ ذلِكَ كَيْفَ يَصْنَعُونَ، لَيْسَ كَمَا يَقُولُونَ: إِذَا نَامَ عَنْهَا هَلَكَ ؛ وَكَذلِكَ الصِّيَامُ، أَنَا أُمْرِضُكَ، وَأَنَا أُصِحُّكَ، فَإِذَا شَفَيْتُكَ فَاقْضِهِ».
ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام : «وَكَذلِكَ إِذَا نَظَرْتَ فِي جَمِيعِ الْأَشْيَاءِ، لَمْ تَجِدْ أَحَداً فِي ضِيقٍ، وَلَمْ تَجِدْ أَحَداً إِلَا وَلِلّهِ عَلَيْهِ الْحُجَّةُ، وَلِلّهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ، وَلَا أَقُولُ: إِنَّهُمْ مَا شَاؤُوا صَنَعُوا».
ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ اللّه َ يَهْدِي وَيُضِلُّ» . وَقَالَ: «وَمَا أُمِرُوا إِلَا بِدُونِ سَعَتِهِمْ، وَكُلُّ شَيْءٍ أُمِرَ النَّاسُ بِهِ، فَهُمْ يَسَعُونَ لَهُ، وَكُلُّ شَيْءٍ لَا يَسَعُونَ لَهُ، فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُمْ، وَلكِنَّ النَّاسَ لَا خَيْرَ فِيهِمْ».
ثُمَّ تَلَا عليه السلام : «لَّيْسَ عَلَى الضُّعَفَآءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ» فَوُضِعَ عَنْهُمْ «عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَآ أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ» قَالَ: «فَوُضِعَ عَنْهُمْ؛ لِأَنَّهُمْ لَا يَجِدُونَ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 218727
صفحه از 908
پرینت  ارسال به