529
تحفة الأولياء ج1

(4) كتاب حجت ۱

بسم اللّه الرحمن الرحيم

1. باب در بيان اضطرار (و ناچار بودن خلائق به سوى حجت)

۴۳۴.ابو جعفر محمد بن يعقوب كلينى رضى الله عنهمصنف اين كتاب (يعنى كتاب كافى كه اين كتاب ترجمه آن است) فرمود كه: حديث كرد ما را على بن ابراهيم، از پدرش، از عباس بن عمرو فُقَيمى، از هشام بن حكم، از امام جعفر صادق عليه السلام كه آن حضرت عليه السلام به زنديقى كه او را سؤال نمود كه از كجا و به چه دليل پيغمبران و رسولان خدا را اثبات كردى؟
فرمود كه:
«ما چون ثابت كرديم كه ما را آفريننده اى هست كه ما را ساخته و برترى دارد از ما و صفات ما و از همه آنچه آفريده، و اين صانع، حكيمى است برتر از حكيمان، كه بناى تمام امورش بر وفق حكمت و مصلحت است، و جايز نبود كه خلائق او را مشاهده نمايند و او را لمس كنند (كه دست يا غير آن از اعضاى خويش را به او بمالند)، تا توانند كه با يكديگر روبه رو شوند و با هم مكالمه و محاجّه و گفت وگو كنند، ثابت شد كه آن جناب را ايل چيانى ۲ هستند در ميان خلائق، كه امور ايشان را به اصلاح مى آورند، و از جانب آن جناب، تعبير مى كنند و فرمان او را به سوى خلائق و بندگانش مى رسانند، و ايشان را راهنمايى مى نمايند بر آنچه مصلحت ايشان در آن و آنچه باعث نفع ايشان است، و دلالت مى فرمايند بر چيزى كه بقاى ايشان به واسطه آن و در ترك آن، فناى ايشان است.
پس ثابت شد كه بايد جماعتى باشند كه از جانب خداوند حكيم عليم در ميانه خلائق، مردم را امر و نهى فرمايند. پس آنان كه از جانب خداى جلّ و عزّ تعبير مى كنند و آنچه مى فرمايد به مردم مى فرمايند، پيغمبران و برگزيدگان خدايند، از خلائق كه حكيمان و تأديب دهندگان مردمانند به حكمت، و با آن مبعوث شده اند و با وجودى كه در آفرينش و صورت و تركيب، با عامه مردمان شركت دارند در چيزى از احوال، از اخلاق و صفات با ايشان مشاركت ندارند، و از نزد خداوند حكيم عليم مؤيدند به حكمت، كه ايشان را (به معجزات و دلايل و براهين و شواهد، كه بر حقيقت ايشان شهادت مى دهند) يارى نموده و تقويت فرموده.
بعد از آن (همين كه مذكور شد) در هر روزگار و زمانى از زمان ها، ثابت گرديد به آنچه رسولان و پيغمبران آورده اند از دلايل و براهين (كه جحت هاى خدا و ايشان را بر خلائق روشن ساخته و مى سازد)، تا آن كه زمين خدا خالى نباشد از حجتى كه با او علمى باشد، كه بر راستى گفتارش در دعوت و روايى عدالتش دلالت داشته باشد».

1.و حجت، گواه بر دعوى است و سخن درست و طريقه اى كه به واسطه آن در خصومت بر خصم ظفر يابند. و مراد از آن در اينجا، چيزى است كه خدا حجت را بر خلق خود تمام فرموده؛ خواه پيغمبر باشد و خواه امام و خواه سخن ايشان باشد و خواه غير آن. (مترجم)

2.سفير و فرستادگان.


تحفة الأولياء ج1
528

[ 4 ] كِتَابُ الْحُجَّةِ

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

1 ـ بَابُ الِاضْطِرَارِ إِلَى الْحُجَّةِ

۴۳۴.قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ، مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ، مُصَنِّفُ هذَا الْكِتَابِ رَحِمَهُ اللّهُ : حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَمْرٍو الْفُقَيْمِيِّ، عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، أَنَّهُ قَالَ لِلزِّنْدِيقِ الَّذِي سَأَلَهُ: مِنْ أَيْنَ أَثْبَتَّ الْأَنْبِيَاءَ وَ الرُّسُلَ؟ قَالَ :«إِنَّا لَمَّا أَثْبَتْنَا أَنَّ لَنَا خَالِقاً، صَانِعاً، مُتَعَالِياً عَنَّا وَ عَنْ جَمِيعِ مَا خَلَقَ، وَ كَانَ ذلِكَ الصَّانِعُ حَكِيماً مُتَعَالِياً، لَمْ يَجُزْ أَنْ يُشَاهِدَهُ خَلْقُهُ وَ لَا يُـلَامِسُوهُ؛ فَيُبَاشِرَهُمْ وَ يُبَاشِرُوهُ، وَ يُحَاجَّهُمْ وَ يُحَاجُّوهُ، ثَبَتَ أَنَّ لَهُ سُفَرَاءَ فِي خَلْقِهِ يُعَبِّرُونَ عَنْهُ إِلى خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ، وَ يَدُلُّونَهُمْ عَلى مَصَالِحِهِمْ وَ مَنَافِعِهِمْ وَ مَا بِهِ بَقَاؤُهُمْ وَ فِي تَرْكِهِ فَنَاؤُهُمْ، فَثَبَتَ الْامِرُونَ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْحَكِيمِ الْعَلِيمِ فِي خَلْقِهِ، وَ الْمُعَبِّرُونَ عَنْهُ جَلَّ وَ عَزَّ، وَ هُمُ الْأَنْبِيَاءُ عليهم السلام وَ صَفْوَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ، حُكَمَاءَ مُؤَدَّبِينَ بِالْحِكْمَةِ، مَبْعُوثِينَ بِهَا، غَيْرَ مُشَارِكِينَ لِلنَّاسِ ـ عَلى مُشَارَكَتِهِمْ لَهُمْ فِي الْخَلْقِ وَ التَّرْكِيبِ ـ فِي شَيْءٍ مِنْ أَحْوَالِهِمْ، مُؤَيَّدِينَ مِنْ عِنْدِ الْحَكِيمِ الْعَلِيمِ بِالْحِكْمَةِ، ثُمَّ ثَبَتَ ذلِكَ فِي كُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ مِمَّا أَتَتْ بِهِ الرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ مِنَ الدَّلَائِلِ وَ الْبَرَاهِينِ؛ لِكَيْـلَا تَخْلُوَ أَرْضُ اللّهِ مِنْ حُجَّةٍ يَكُونُ مَعَهُ عِلْمٌ يَدُلُّ عَلى صِدْقِ مَقَالَتِهِ وَ جَوَازِ عَدَالَتِهِ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 200319
صفحه از 908
پرینت  ارسال به