553
تحفة الأولياء ج1

۴۴۰.محمد بن حسن، از آن كه او را ذكر كرده، از محمد بن خالد، از محمد بن سِنان، از زيد شحّام روايت كرده است كه گفت: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود كه:«خداى تبارك و تعالى ابراهيم را بنده خود گردانيد، پيش از آن كه او را پيغمبر گرداند، و او را پيغمبر گردانيد، پيش از آن كه او را رسول گرداند، و او را رسول گردانيد، پيش از آن كه او را خليل گرداند، ۱ و او را خليل خود گردانيد، پيش از آن كه او را امام گرداند. پس چون خدا همه چيز را از براى او جمع فرمود، فرمود كه: «إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» ؛ به درستى من تو را از براى مردمان پيشوا مى گردانم، كه همه به تو اقتدا كنند».
حضرت فرمود كه: «پس به جهت بزرگى امامت و بلندى مرتبه آن در چشم حضرت ابراهيم گفت: «وَ مِن ذُرِّيَّتِى قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِى الظَّــلِمِينَ » ؛ و بعضى از ذريه مرا نيز امام و پيشواى مردم گردان. خدا فرمود كه: عهد من (كه امامت است) به ستم كاران نمى رسد». حضرت فرمود كه: «سفيه نادان و ضعيف زبون، امام و پيشواى پرهيزگاران نمى باشد».

۴۴۱.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند، از احمد بن محمد، از محمد بن يحيى خَثعمى، از هشام، از ابن ابى يعفور كه گفت: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود:«سادات و رؤساى پيغمبران و رسولان، پنج اند (و ايشان، صاحبان صبر و ثبات و جد و جهد از رسولان خدايند، كه شريعت هاى تازه داشته اند، و در تأسيس و تقرير آنها سعى تمام نموده اند، و بر تحمل سختى ها و جهاد و آزار كشيدن از سفيهان امت، مراسم صبر و شكيبايى به تقديم رسانيده اند)، و آسياى شريعت خدا بر سر ايشان گرديده، و ايشان: نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمداند ـ صلى اللّه عليه و آله و على جميع الأنبياء ـ ».

۴۴۲.على بن محمد، از سهل بن زياد، از محمد بن حسين، از اسحاق بن عبدالعزيز ـ كه ابوالسفاتج است ـ ، از جابر از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه گفت: از آن حضرت شنيدم كه مى فرمود:«به درستى كه خدا، ابراهيم را بنده خود گردانيد، پيش از آن كه او را پيغمبر گرداند، و او را پيغمبر گردانيد، پيش از آن كه او را رسول گرداند، و او را رسول گردانيد، پيش از آن كه او را خليل گرداند، و او را خليل گردانيد، پيش از آن كه او را امام گرداند. پس چون اين مراتب را از براى او جمع نمود، دست او را گرفت (كه او را بلند مرتبه ساخت، يا خدا دست خود را نگاه داشت؛ به اين كه صنعت خويش را در باب او كامل گردانيد)، به ابراهيم فرمود كه: «إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» ؛ «اى ابراهيم، به درستى كه من تو را پيشواى مردمان مى گردانم». پس به جهت بزرگى امامت در چشم ابراهيم، عرض كرد كه: «وَ مِن ذُرِّيَّتِى» ؛ «اى پروردگار من، و بعضى از ذريه مرا نيز امام گردان». خدا فرمود كه: «قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِى الظَّــلِمِينَ » ؛ عهد من به ستم كاران نمى رسد».

1.و خُلّت، خالى ساختن دل باشد از غير خدا، يا مخصوص كردن كسى را به دوستى، و اين مرتبه، از رسالت بلندتر است. (مترجم)


تحفة الأولياء ج1
552

۴۴۰.مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ، عَمَّنْ ذَكَرَهُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ، قَالَ :سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ عليه السلام يَقُولُ: «إِنَّ اللّهَ ـ تَبَارَكَ وَ تَعَالى ـ اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ عليه السلام عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ نَبِيّاً، وَ إِنَّ اللّهَ اتَّخَذَهُ نَبِيّاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ رَسُولاً، وَ إِنَّ اللّهَ اتَّخَذَهُ رَسُولاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ خَلِيلاً، وَ إِنَّ اللّهَ اتَّخَذَهُ خَلِيلاً قَبْلَ أَنْ يَجْعَلَهُ إِمَاماً، فَلَمَّا جَمَعَ لَهُ الْأَشْيَاءَ، قَالَ: «إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» قَالَ: «فَمِنْ عِظَمِهَا فِي عَيْنِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ: «وَ مِن ذُرِّيَّتِى قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِينَ» »، قَالَ: «لَا يَكُونُ السَّفِيهُ إِمَامَ التَّقِيِّ».

۴۴۱.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْخَثْعَمِيِّ، عَنْ هِشَامٍ، عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ، قَالَ :سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ عليه السلام يَقُولُ: «سَادَةُ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ خَمْسَةٌ ، وَ هُمْ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ عَلَيْهِمْ دَارَتِ الرَّحى: نُوحٌ، وَ إِبْرَاهِيمُ، وَ مُوسى، وَ عِيسى، وَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ».

۴۴۲.عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ أَبِي السَّفَاتِجِ، عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، قَالَ :سَمِعْتُهُ يَقُولُ: «إِنَّ اللّهَ اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ عليه السلام عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ نَبِيّاً، وَ اتَّخَذَهُ نَبِيّاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ رَسُولًا، وَ اتَّخَذَهُ رَسُولًا قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ خَلِيلًا، وَ اتَّخَذَهُ خَلِيلًا قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ إِمَاماً، فَلَمَّا جَمَعَ لَهُ هذِهِ الْأَشْيَاءَ وَ قَبَضَ يَدَهُ ، قَالَ لَهُ: يَا إِبْرَاهِيمُ «إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» فَمِنْ عِظَمِهَا فِي عَيْنِ إِبْرَاهِيمَ، قَالَ : يَا رَبِّ «وَ مِن ذُرِّيَّتِى قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِينَ» ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 200379
صفحه از 908
پرینت  ارسال به