567
تحفة الأولياء ج1

۴۶۶.محمد بن يحيى، از آن كه او را ذكر كرده، از حسن بن موسى خشّاب، از جعفر بن محمد، از كرّام روايت كرده است كه گفت: امام جعفر صادق عليه السلام فرمود كه:«اگر مردم همه دو نفر باشند، كه يكى از اين دو نفر البته امام خواهد بود». و فرمود كه: «به تحقيق كه آخر كسى كه مى ميرد، امام است تا آن كه كسى بر خداى عزّوجلّ حجت نتواند آورد، كه او را واگذاشته بى آن كه حجت خدا بر او تمام باشد».

۴۶۷.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند، از احمد بن محمد برقى، از على بن اسماعيل، از ابن سِنان، از حمزة بن طيّار كه گفت: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود:«اگر در زمين باقى نماند مگر دو نفر، يكى از اين دو، حجت خواهد بود». يا فرمود كه: «دوم، حجت است». و شك از احمد بن محمد ناشى شده است.

۴۶۸.احمد بن محمد، از محمد بن حسن، از نَهدى، از پدرش، از يونس بن يعقوب، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه گفت: شنيدم از آن حضرت كه مى فرمود:«اگر در زمين هيچ كس نباشد مگر دو نفر، البته امام يكى از اين دو خواهد بود».

7. باب در بيان معرفت و شناخت امام و وجوب رد كردن امر به سوى او

۴۶۹.حسين بن محمد، از مُعلّى بن محمد، از حسن بن على وشّاء روايت كرده است كه گفت: حديث كرد ما را محمد بن فُضيل، از ابوحمزه كه گفت: امام محمد باقر عليه السلام به من فرمود كه:«خدا را عبادت و بندگى نمى كند، مگر آن كس كه خدا را بشناسد. اما آن كس كه خدا را نمى شناسد، جز اين نيست كه عبادت مى كند همچنين كه مى بيند از مردم از روى ضلالت و گمراهى، يا در حالى كه گمراه است». عرض كردم كه: فداى تو گردم، پس شناخت خدا چه چيز است؟ حضرت فرمود كه: «تصديق كردن خداى عزّوجلّ و تصديق رسول او در آنچه آن جناب فرموده. و آن حضرت آورده، و موالات و دوستى با على، و اقتداى به آن حضرت در اعتقاد و گفتار و كردار، و به ائمه هدى عليهم السلام ، و برائت و بيزارى به سوى خداى عزّوجلّ از دشمنان ايشان. و خداى عزّوجلّ همچنين شناخته مى شود».

۴۷۰.حسين ، از مُعلّى ، از حسن بن على، از احمد بن عائذ، از پدرش، از ابن اُذينه روايت كرده است كه گفت: حديث كردند ما را چندين نفر، از امام محمد باقر يا امام جعفر صادق عليهماالسلام كه آن حضرت فرمود كه:«بنده خدا مؤمن نمى باشد تا آن كه خدا و رسول خدا و همه ائمه هدى را بشناسد، و امام زمان خويش را بشناسد، و مشكلاتى كه دارد به سوى او برگرداند، و در معضلات به او رجوع نمايد، و او را تصديق نمايد در آنچه مى فرمايد». بعد از آن فرمود كه: «چگونه آخر را مى شناسد و حال آن كه او اول را نمى داند، و معرفتى به حالش ندارد؟» (و شايد كه مراد از اول، خدا و رسول باشد. پس مراد از آخر، ائمه باشد. و مى تواند كه مراد از آخر، امام زمان باشد، و بنابر اين، مراد از اول، امامان پيش از او باشد. و معنى دوم در نزد حقير ظاهرتر است).


تحفة الأولياء ج1
566

۴۶۶.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَمَّنْ ذَكَرَهُ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ كَرَّامٍ، قَالَ :قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ عليه السلام : «لَوْ كَانَ النَّاسُ رَجُلَيْنِ، لَكَانَ أَحَدُهُمَا الْاءِمَامَ». وَ قَالَ: «إِنَّ آخِرَ مَنْ يَمُوتُ الْاءِمَامُ؛ لِئَلَا يَحْتَجَّ أَحَدٌ عَلَى اللّهِ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ــ أَنَّهُ تَرَكَهُ بِغَيْرِ حُجَّةٍ لِلّهِ عَلَيْهِ».

۴۶۷.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ، عَنِ ابْنِ سِنَانٍ، عَنْ حَمْزَةَ بْنِ الطَّيَّارِ، قَالَ :سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ عليه السلام يَقُولُ: «لَوْ لَمْ يَبْقَ فِي الْأَرْضِ إِلَا اثْنَانِ، لَكَانَ أَحَدُهُمَا الْحُجَّةَ ، أَوْ الثَّانِي الْحُجَّةَ».
الشَّكُّ مِنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ.

۴۶۸.أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ، عَنِ النَّهْدِيِّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ :سَمِعْتُهُ يَقُولُ: «لَوْ لَمْ يَكُنْ فِي الْأَرْضِ إِلَا اثْنَانِ، لَكَانَ الْاءِمَامُ أَحَدَهُمَا».

7 ـ بَابُ مَعْرِفَةِ الْاءِمَامِ وَ الرَّدِّ إِلَيْهِ

۴۶۹.الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ، قَالَ :حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْفُضَيْلِ، عَنْ أَبِي حَمْزَةَ، قَالَ : قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام : «إِنَّمَا يَعْبُدُ اللّهَ مَنْ يَعْرِفُ اللّهَ، فَأَمَّا مَنْ لَا يَعْرِفُ اللّهَ فَإِنَّمَا يَعْبُدُهُ هكَذَا ضَـلَالاً».
قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، فَمَا مَعْرِفَةُ اللّهِ؟ قَالَ: «تَصْدِيقُ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ تَصْدِيقُ رَسُولِهِ صلى الله عليه و آله ، وَ مُوَالَاةُ عَلِيٍّ عليه السلام ، وَ الِائْتِمَامُ بِهِ وَ بِأَئِمَّةِ الْهُدى عليهم السلام ، وَ الْبَرَاءَةُ إِلَى اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَدُوِّهِمْ، هكَذَا يُعْرَفُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ».

۴۷۰.الْحُسَيْنُ، عَنْ مُعَلّىً، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ، قَالَ :حَدَّثَنَا غَيْرُ وَاحِدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عليهماالسلام أَنَّهُ قَالَ: «لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتّى يَعْرِفَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ، وَ يَرُدَّ إِلَيْهِ، وَ يُسَلِّمَ لَهُ». ثُمَّ قَالَ: «كَيْفَ يَعْرِفُ الْاخِرَ وَ هُوَ يَجْهَلُ الْأَوَّلَ؟!».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 217293
صفحه از 908
پرینت  ارسال به