569
تحفة الأولياء ج1

۴۷۱.محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از حسن بن محبوب، از هشام بن سالم، از زراره روايت كرده است كه گفت: به خدمت امام محمد باقر عليه السلام عرض كردم كه: مرا خبر ده كه آيا شناختن امامى كه از شما اهل بيت باشد، بر همه خلائق واجب است؟ حضرت فرمود كه:«خداى عزّوجلّ محمد صلى الله عليه و آله را به سوى همه مردمان مبعوث فرمود، تا آن كه رسول و حجتى باشد از براى خدا بر تمام خلق در زمين، كه سكنى دارند. پس هر كه به خدا ايمان آورد و به محمد (كه رسول خداست صلى الله عليه و آله ) ايمان آورد، و او را پيروى كند و تصديق نمايد، معرفت امامى كه از ما باشد، بر او واجب است. و هر كه به خدا ايمان نياورده، و بر رسول خدا نگرويده، و او را پيروى ننموده و تصديق نكرده، و حق خدا و رسول را نشناخته، چگونه معرفت امام بر او واجب است؟ با آن كه به خدا و رسول خدا ايمان ندارد، و حق ايشان را نمى شناسد» (چه معرفت امام، فرع معرفت ايشان است و آنچه اوّلاً و بالذات واجب است، معرفت خدا و رسول و ايمان به ايشان است، و بعد از آن، معرفت امام عليه السلام واجب مى شود).
زراره مى گويد كه عرض كردم: پس چه مى فرمايى در باب كسى كه به خدا و رسول خدا ايمان مى آورد، و رسول خدا را تصديق مى كند در تمام آنچه خدا بر او فرو فرستاده، آيا بر اين گروه واجب است كه شما را چنانچه بايد بشناسد؟ (يعنى با اين حال به سوى امام چه حاجت است؟ و گويا زراره قول امام عليه السلام را كه پيغمبر را تصديق كند، حمل نموده بر تصديق اجمالى به آنچه آن حضرت آورده، و لهذا تصديق تفصيلى را مورد سؤال كرده از احتياج به امام، با اين حال سؤال كرد). و حضرت اشاره به جهت احتياج فرمود و فرمود كه: «آرى. آيا چنين نيست كه اين گروه مخالفان فلان و فلان را بشناسد و اعتقاد به خلافت و امامت اينها داشته باشند؟» عرض كردم: بلى. فرمود كه: «آيا گمان دارى كه خدا كسى است كه معرفت اين خلفاى جور را در دل هاى ايشان افكنده باشد؟ به خدا سوگند، كه اين را در دل هاى ايشان نينداخته، مگر شيطان؛ چه اين عارفان تصديق را داشتند و شيطان ايشان را گمراه گردانيد تا آن كه كردند آنچه كردند (پس صاحب تصديق از اضلال شيطان، ايمن نيست و بايد كه امامى باشد كه در مقابل ضلالت آن ملعون، مردم را هدايت فرمايد. و مى تواند كه سؤال زراره در مرتبه دوم از وجود امام و وجوب معرفت او باشد، بر هر كه ايمان به خدا و رسول آورد تا روز قيامت. و سؤال اول از حال گذشتگان باشد و جواب حضرت محمول باشد بر اين كه همه امت اتفاق دارند بر وجوب وجود امام، مگر آن كه مخالفان در تعيين آن خطا و غلط كرده اند به علت اغواى شيطان. و مؤيد اين وجه است آنچه حضرت در آخر حديث فرمود كه:) به خدا سوگند كه به مؤمنين حق ما را كسى الهام نكرده، مگر خداى عزّوجلّ».


تحفة الأولياء ج1
568

۴۷۱.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ زُرَارَةَ، قَالَ :قُلْتُ: لِأَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام : أَخْبِرْنِي عَنْ مَعْرِفَةِ الْاءِمَامِ مِنْكُمْ وَاجِبَةٌ عَلى جَمِيعِ الْخَلْقِ؟ فَقَالَ: «إِنَّ اللّهَ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ بَعَثَ مُحَمَّداً صلى الله عليه و آله إِلَى النَّاسِ أَجْمَعِينَ رَسُولًا وَ حُجَّةً لِلّهِ عَلى جَمِيعِ خَلْقِهِ فِي أَرْضِهِ، فَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللّهِ، وَ اتَّبَعَهُ، وَ صَدَّقَهُ، فَإِنَّ مَعْرِفَةَ الْاءِمَامِ مِنَّا وَاجِبَةٌ عَلَيْهِ؛ وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللّهِ وَ بِرَسُولِهِ، وَ لَمْ يَتَّبِعْهُ وَ لَمْ يُصَدِّقْهُ وَ يَعْرِفْ حَقَّهُمَا، فَكَيْفَ يَجِبُ عَلَيْهِ مَعْرِفَةُ الْاءِمَامِ وَ هُوَ لَا يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ يَعْرِفُ حَقَّهُمَا؟!»
قَالَ: قُلْتُ: فَمَا تَقُولُ فِيمَنْ يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ يُصَدِّقُ رَسُولَهُ فِي جَمِيعِ مَا أَنْزَلَ اللّهُ؟ أَيَجِبُ عَلى أُولئِكَ حَقُّ مَعْرِفَتِكُمْ؟ قَالَ: «نَعَمْ، أَ لَيْسَ هؤُلَاءِ يَعْرِفُونَ فُـلَاناً وَ فُـلَاناً؟» قُلْتُ: بَلى، قَالَ: «أَ تَرى أَنَّ اللّهَ هُوَ الَّذِي أَوْقَعَ فِي قُلُوبِهِمْ مَعْرِفَةَ هؤُلَاءِ؟ وَ اللّهِ، مَا أَوْقَعَ ذلِكَ فِي قُلُوبِهِمْ إِلَا الشَّيْطَانُ ، لَا وَاللّهِ، مَا أَلْهَمَ الْمُؤْمِنِينَ حَقَّنَا إِلَا اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 219085
صفحه از 908
پرینت  ارسال به