571
تحفة الأولياء ج1

۴۷۲.از او، از احمد بن محمد، از حسن بن محبوب، از عمرو بن ابى المِقدام، از جابر روايت كرده است كه گفت: شنيدم از امام محمد باقر عليه السلام كه مى فرمود:«جز اين نيست كه خدا را مى شناسد و او را عبادت مى كند، هر كه خدا و امام او را از ما اهل بيت شناخته باشد. و هر كه خداى عزّوجلّ را نشناسد و امامى را كه از ما اهل بيت باشد، نداند، همچنين به خدا سوگند، غير خدا را مى شناسد و مى پرستد از روى گمراهى».

۴۷۳.حسين بن محمد، از مُعلّى بن محمد، از محمد بن جمهور، از فَضالة بن ايّوب، از معاوية بن وهْب، از ذَريح روايت كرده است كه گفت: امام جعفر صادق عليه السلام را از امامان بعد از پيغمبر صلى الله عليه و آله سؤال كردم . حضرت فرمود كه:«امير المؤمنين عليه السلام امام بود، پس امام حسن، بعد از آن امام حسين، بعد از آن حضرت على الحسين، بعد از آن حضرت محمد بن على امام بودند. و هر كه اين را انكار كند، چون كسى است كه معرفت خداى تبارك و تعالى و معرفت رسول صلى الله عليه و آله را انكار كرده باشد».
ذَريح مى گويد كه: من عرض كردم كه: بعد از آن، امام تويى ـ پس سه مرتبه اين مقاله را مكرر كردم ـ حضرت فرمود كه: «تو را حديث نكردم مگر به جهت آن كه تو از جمله گواهان خداى تبارك و تعالى، يا شهيدان راه او باشى در زمين» (چه مؤمنان در نزد خدا شهيدان و به منزله ايشانند).

۴۷۴.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند، از احمد بن محمد بن خالد، از پدرش، از آن كه او را ذكر كرده، از محمد بن عبدالرحمان بن ابى ليلى، از پدرش، از امام جعفر صادق عليه السلام كه آن حضرت فرمود كه:«صالح و نيكو نمى باشيد تا عارف شويد و خدا را بشناسيد، و عارف نمى باشيد تا تصديق كنيد، و تصديق نمى كنيد تا تسليم كنيد و گردن گذاريد درهاى چهارگانه را (كه عبارت است از: توبه كردن از شرك، و ايمان به وحدانيت، و عمل صالح، و هدايت يافتن به حجت هاى خدا كه در آيه بعد مذكور است. و بعضى گمان كرده اند كه درهاى چهارگانه: محمد و على و حسن و حسين اند ـ صلوات اللّه عليهم ـ ) و اول اين درها، صلاحيت ندارد مگر به آخر آن، و تسليم آن، بدون تسليم باقى نفع نمى بخشد، و اصحاب سه در از اين چهار در ـ كه مخالفانند كه درِ حجت را ندارند ـ گمراه شده اند و حيران گرديده اند؛ حيرانى دورى (تا به آنان كه صاحب هيچ درْ يا يك درْ و يا دو درند چه رسد). و به درستى كه خداى تبارك و تعالى قبول نمى فرمايد، مگر عملى را كه شايسته باشد، و نمى پذيرد از بندگان، مگر وفاى به شرط ها و عهدهاى آن جناب (كه كنايه است از امور چهارگانه كه شروط آمرزش اند).
پس هر كه با خداى عزّوجلّ به آن شروطى كه مقرر فرموده، وفا كند، و كار كند آنچه را كه در عهد و كتاب خويش وصف نموده، مى رسد به آنچه در نزد خداست از درجات بلند و آنچه را كه به او وعده داده، تمام آن را مى گيرد. به درستى كه خداى تبارك و تعالى بندگان خويش را به راه هاى هدايت خبر كرده، و در آن راه ها نشانه را از براى ايشان قرار داده، كه راستى آنها را با آن نشانه ها بفهمد، و ايشان را خبر داده كه چگونه سلوك كنند، و به چه وضع در آن راه روند .
پس فرمود: «وَإِنِّى لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَــلِحًا ثُمَّ اهْتَدَى»۱ ، يعنى: «به درستى كه من هر آينه به غايت آمرزنده ام كسى را كه توبه نمود از شرك، و از آن بازگشت و ايمان آورد به وحدانيت من و به آنچه پيغمبران من از نزد من آورده اند، و عمل شايسته اى را به جا آورد. پس راه راست يافت». و فرموده كه: «إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ»۲ ، يعنى: «جز اين نيست كه خداى تعالى عمل را قبول مى فرمايد از پرهيزگاران». پس هر كه از خدا پرهيز كند و بترسد از مخالفت او، در باب آنچه او را به آن امر فرموده، خدا را ملاقات كند و حال آن كه مؤمن باشد به آنچه محمد صلى الله عليه و آله آورده، وليكن اين پرهيزگارى و ملاقات بسيار دور است. و گروهى مردند و مردند پيش از آن كه راه راست يابند، و گمان كردند كه ايمان آورده اند و شرك آورده بودند، از آنجا كه نمى دانستند كه آن شرك است. به درستى كه هر كه در آيد به خانه ها از درهاى آن، راه راست يافته و هر كه در غير آن رفته، در راه هلاكت سلوك نموده. خدا طاعت و فرمان بردارى ولى و صاحب امر خود را به طاعت رسول خويش پيوند نموده، و طاعت رسول خويش را به طاعت خود وصل فرموده. پس هر كه طاعت واليان امر خدا را ترك كند، خدا و رسول او را اطاعت نكرده، و آن طاعت اقرار و اعتراف است به آنچه از نزد خداى عزّوجلّ فرود آمده: «خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ»۳ ، يعنى: «فراگيريد آرايش خويش را در نزد هر مسجدى» (و مراد امام عليه السلام ، اين است كه در نزد هر عبادتى، معرفت امام را داشته باشيد، و خود را به آن زينت دهيد). و بجوييد خانه هايى را كه خدا اذن داده و امر فرموده به آن كه برداشته شود و بلند گردد كه به تعظيم، آن را بلند قدر و بزرگ دانند و در آنها نام خدا ياد شود و احكام و آيات او را در آن خانه ها مذكور سازند.
پس به درستى كه خدا شما را خبر داده: «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَـرَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَوةِ وَ إِيتَآءِ الزَّكَوةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَـرُ »۴ ، يعنى: «در سوره نور كه ايشان ـ يعنى صاحبان آن خانه ها ـ مردانى چنداند كه از غايت استغراق در عبادت و انقياد امر او سبحانه، مشغول نمى سازد و باز نمى دارد ايشان را تجارت و بازرگانى، از ياد كردن خدا و به پا داشتن نماز و از دادن زكات، و با وجود مبادرت به طاعت و استغراق در بندگى و عبادت، مى ترسند از روزى كه دل ها بگردند در آن از دريافتن، و ديده ها از ديدن» (يا از هر طرف گردند تا بلكه بدانند كه چاره چيست، و ببينند كه نامه ايشان از كجا به ديد مى آيد، و اين ترجمه آيه اى است كه حضرت به طريق اقتباس در كلام خويش تضمين فرموده و نظم آيه چنين است).
به درستى كه خدا رسولان را براى امر خويش خالص گردانيده (كه از غير او فارغند). بعد از آن، ايشان را خالص گردانيده؛ در حالتى كه تصديق شدگان بودند به سبب خلوص و اخلاص در باب انذارات خدا و ترسى كه به مردم مى دادند (از عقوبت هاى دنيوى و اخروى به معجزات يا اين كه هر يك از اين رسولان، تصديق همه را مى نمودند در ميانه پيغمبران منذر كه خدا ايشان را براى ترسانيدن خلائق فرستاد). پس فرمود: «وَ إِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ»۵ ، يعنى: «و نيست هيچ امتى از امم سابقه، مگر آن كه گذشت در ميان ايشان به پيغمبرى بيم كننده كه مردم را مى ترساند». و هر كه جاهل باشد و امام خود را نشناسد، سرگردان و متحير است، و هر كه بينا و عاقل باشد، و امام خويش را بشناسد، راه راست يافته است.
به درستى كه خداى عزّوجلّ مى فرمايد: «فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَـرُ وَ لَـكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِى فِى الصُّدُورِ»۶ ، يعنى: «پس به درستى كه قصه اين است كه: كور و نابينا نيست ظاهر ايشان؛ چه همه چيز را مى بينند، وليكن نابينا است از مشاهده اعتبار دل هايى كه در سينه هاى ايشان است». چگونه راه راست يابد آن كه بينايى ندارد؟ و چگونه بينايى به هم رساند آن كه تدبر و عاقبت انديشى نمى كند؟ پيروى كنيد رسول خدا صلى الله عليه و آله و اهل بيت او را و اقرار كنيد به آنچه از نزد خدا فرود آمده و آثار هدايت را (كه آثار ائمه هدى است) پيروى نماييد؛ زيرا كه ايشان نشانه هاى امانت و پرهيزگارى اند.
و بدانيد كه اگر مردى عيسى، پسر مريم را انكار كند و به هر كه غير او باشد از پيغمبران، اقرار داشته باشد، ايمان ندارد. و راه الهى را پيروى كنيد، به جستن نشانه آن (كه ائمه اند) و آثار ايشان را بجوييد از پس پرده هاى ظلمانى (كه عنكبوت، زبان مخالفان آن را تنيده)، تا امر دين خود را كامل گردانيد و به خدا كه ـ پروردگار شما است ـ ايمان آوريد».

1.طه، ۸۲ .

2.مائده، ۲۷.

3.اعراف، ۳۱.

4.نور، ۳۷.

5.فاطر، ۲۴.

6.حج، ۴۶ .


تحفة الأولياء ج1
570

۴۷۲.عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ :سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عليه السلام يَقُولُ: «إِنَّمَا يَعْرِفُ اللّهَ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ وَ يَعْبُدُهُ مَنْ عَرَفَ اللّهَ وَ عَرَفَ إِمَامَهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ؛ وَ مَنْ لَا يَعْرِفِ اللّهَ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ وَ لَا يَعْرِفِ الْاءِمَامَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ، فَإِنَّمَا يَعْرِفُ وَ يَعْبُدُ غَيْرَ اللّهِ هكَذَا ـ وَ اللّهِ ـ ضَـلَالاً».

۴۷۳.الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ، عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ، عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ، عَنْ ذَرِيحٍ، قَالَ :سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ الْأَئِمَّةِ بَعْدَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، فَقَالَ: «كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام إِمَاماً، ثُمَّ كَانَ الْحَسَنُ عليه السلام إِمَاماً، ثُمَّ كَانَ الْحُسَيْنُ عليه السلام إِمَاماً، ثُمَّ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام إِمَاماً، ثُمَّ كَانَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ عليهماالسلامإِمَاماً، مَنْ أَنْكَرَ ذلِكَ، كَانَ كَمَنْ أَنْكَرَ مَعْرِفَةَ اللّهِ ـ تَبَارَكَ وَ تَعَالى ـ وَ مَعْرِفَةَ رَسُولِهِ صلى الله عليه و آله ».
ثُمَّ قَالَ: قُلْتُ: ثُمَّ أَنْتَ جُعِلْتُ فِدَاكَ، فَأَعَدْتُهَا عَلَيْهِ ثَـلَاثَ مَرَّاتٍ، فَقَالَ لي : «إِنِّي إِنَّمَا حَدَّثْتُكَ لِتَكُونَ مِنْ شُهَدَاءِ اللّهِ ـ تَبَارَكَ وَ تَعَالى ـ فِي أَرْضِهِ».

۴۷۴.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَمَّنْ ذَكَرَهُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ أَبِي لَيْلى، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ :«إِنَّكُمْ لَا تَكُونُونَ صَالِحِينَ حَتّى تَعْرِفُوا ، وَ لَا تَعْرِفُوا حَتّى تُصَدِّقُوا، وَ لَا تُصَدِّقُوا حَتّى تُسَلِّمُوا أَبْوَاباً أَرْبَعَةً لَا يَصْلُحُ أَوَّلُهَا إِلَا بِآخِرِهَا، ضَلَّ أَصْحَابُ الثَّـلَاثَةِ، وَ تَاهُوا تَيْهاً بَعِيداً؛ إِنَّ اللّهَ ـ تَبَارَكَ وَ تَعَالى ـ لَا يَقْبَلُ إِلَا الْعَمَلَ الصَّالِحَ، وَ لَا يَقْبَلُ اللّهُ إِلَا الْوَفَاءَ بِالشُّرُوطِ وَ الْعُهُودِ، فَمَنْ وَفى لِلّهِ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ بِشَرْطِهِ، وَ اسْتَعْمَلَ مَا وَصَفَ فِي عَهْدِهِ، نَالَ مَا عِنْدَهُ، وَ اسْتَكْمَلَ وَعْدَهُ؛ إِنَّ اللّهَ ـ تَبَارَكَ وَ تَعَالى ـ أَخْبَرَ الْعِبَادَ بِطُرُقِ الْهُدى، وَ شَرَعَ لَهُمْ فِيهَا الْمَنَارَ، وَ أَخْبَرَهُمْ كَيْفَ يَسْلُكُونَ، فَقَالَ: «وَإِنِّى لَغَفَّارٌ لِّمَنْ تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى» وَ قَالَ: «إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» فَمَنِ اتَّقَى اللّهَ فِيمَا أَمَرَهُ، لَقِيَ اللّهَ مُؤْمِناً بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله ، هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ، فَاتَ قَوْمٌ، وَ مَاتُوا قَبْلَ أَنْ يَهْتَدُوا، وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ آمَنُوا ، وَ أَشْرَكُوا مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ؛ إِنَّهُ مَنْ أَتَى الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا، اهْتَدى؛ وَ مَنْ أَخَذَ فِي غَيْرِهَا، سَلَكَ طَرِيقَ الرَّدى؛ وَصَلَ اللّهُ طَاعَةَ وَلِيِّ أَمْرِهِ بِطَاعَةِ رَسُولِهِ، وَ طَاعَةَ رَسُولِهِ بِطَاعَتِهِ، فَمَنْ تَرَكَ طَاعَةَ وُلَاةِ الْأَمْرِ، لَمْ يُطِعِ اللّهَ وَ لَا رَسُولَهُ، وَ هُوَ الْاءِقْرَارُ بِمَا أُنْزِلَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» ، وَ الْتَمِسُوا الْبُيُوتَ الَّتِي أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ؛ فَإِنَّهُ أَخْبَرَكُمْ أَنَّهُمْ «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ وَ إِقَامِ الصَّلوةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكاةِ يَخَافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَارُ» إِنَّ اللّهَ قَدِ اسْتَخْلَصَ الرُّسُلَ لِأَمْرِهِ، ثُمَّ اسْتَخْلَصَهُمْ مُصَدِّقِينَ بِذلِكَ فِي نُذُرِهِ، فَقَالَ: «وَ إِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ» تَاهَ مَنْ جَهِلَ، وَ اهْتَدى مَنْ أَبْصَرَ وَ عَقَلَ؛ إِنَّ اللّهَ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ يَقُولُ: «فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَ لَـكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِى فِى الصُّدُورِ» وَ كَيْفَ يَهْتَدِي مَنْ لَمْ يُبْصِرْ؟! وَ كَيْفَ يُبْصِرُ مَنْ لَمْ يَتَدَبَّرْ؟! اتَّبِعُوا رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَ أَهْلَ بَيْتِهِ عليهم السلام ، وَ أَقِرُّوا بِمَا نَزَلَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ، وَ اتَّبِعُوا آثَارَ الْهُدى؛ فَإِنَّهُمْ عَـلَامَاتُ الْأَمَانَةِ وَ التُّقى.
وَ اعْلَمُوا: أَنَّهُ لَوْ أَنْكَرَ رَجُلٌ عِيسَى بْنَ مَرْيَمَ عليه السلام ، وَ أَقَرَّ بِمَنْ سِوَاهُ مِنَ الرُّسُلِ، لَمْ يُؤْمِنْ؛ اقْتَصُّوا الطَّرِيقَ بِالْتِمَاسِ الْمَنَارِ، وَ الْتَمِسُوا مِنْ وَرَاءِ الْحُجُبِ الْاثَارَ؛ تَسْتَكْمِلُوا أَمْرَ دِينِكُمْ، وَ تُؤْمِنُوا بِاللّهِ رَبِّكُمْ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 218985
صفحه از 908
پرینت  ارسال به