۴۸۲.حسين بن محمد روايت كرده است، از مُعلّى بن محمد، از محمد بن اُورَمه و محمد بن عبداللّه ، از على بن حسّان، از عبدالرحمان بن كثير، از امام جعفر صادق عليه السلام كه آن حضرت فرمود كه:«امام محمد باقر عليه السلام فرمود كه: ابو عبداللّه جدلى بر امير المؤمنين عليه السلام داخل شد، حضرت فرمود كه: اى ابو عبداللّه ، مى خواهى تو را خبر دهم به تفسير قول خداى عزّوجلّ «مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِّنْهَا وَ هُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ ءَامِنُونَ * وَ مَن جَآءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِى النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ»۱ . ابوعبداللّه عرض كرد: [بله] يا امير المؤمنين، فداى تو گردم. امير المؤمنين فرمود كه: حسنه در آيه، شناختن ولايت و دوستى ما اهل بيت و سيئه، انكار ولايت و دشمنى ما اهل بيت است. بعد از آن ، حضرت اين آيه را بر او خواند». و ترجمه آيه، اين است كه: «هر كه بياورد حسنه و خصلت نيكى را، پس او را جزايى است بهتر از آن و از فضل آن، و ايشان كه حسنه از ايشان صادر شده از ترس و هول عظيم، در روز قيامت ايمنند، و هر كه بياورد سيئه و خصلت بدى را، پس نگون سار شود روى هاى ايشان در آتش (كه ايشان را سرنگون به آتش دوزخ اندازند)، پس خازنان دوزخ به ايشان گويند كه: آيا جزا داده مى شويد؟ (يعنى: خدا جزا نداد شما را) مگر جزاى آنچه بوديد در دنيا كه مى كرديد» (و آن را به جا مى آورديد).
8. باب در بيان وجوب فرمان بردارى ائمه عليهم السلام
۴۸۳.على بن ابراهيم، از پدرش، از حمّاد بن عيسى، از حريز، از زراره، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه آن حضرت فرمود كه:«بالاترين موضع امر و كوهان و ميان و كليد آن، و در و باب چيزها، و خشنودى خداوند رحمن ـ تبارك و تعالى ـ طاعت امام است، بعد از معرفت خدا». بعد از آن فرمود كه: «خداى تبارك و تعالى مى فرمايد: «مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَآ أَرْسَلْنَـكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا»۲ ، يعنى: هر كه فرمان برد رسول خدا را، پس به حقيقت كه فرمان برده خدا را، و هر كه اعراض كند از فرمان، پس نفرستاديم تو را بر ايشان نگاهبانى كه به جبر و اكراه ايشان را از گناهان باز دارى» .