۴۸۴.حسين بن محمد اشعرى، از مُعلّى بن محمد، از حسن بن على وشّاء، از اَبان بن عثمان، از ابوالصبّاح روايت كرده است كه گفت: گواهى مى دهم كه شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود:«شهادت مى دهم كه على، امامى است كه خدا طاعت و فرمان بردارى او را واجب گردانيده، و آن كه امام حسن، امامى است كه خدا طاعت او را واجب گردانيده، و آن كه امام حسين، امامى است كه خدا طاعت او را واجب گردانيده، و آن كه حضرت على بن الحسين، امامى است كه خدا طاعت او را واجب گردانيده، و آن كه حضرت محمد بن على، امامى است كه خدا طاعت او را واجب گردانيده است».
۴۸۵.و به همين اسناد، از مُعلّى بن محمد، از حسن بن على روايت كرده است كه گفت: حديث كرد ما را حمّاد بن عثمان، از بشير عطّار كه گفت: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود:«ما گروهى هستيم كه خدا، طاعت ما را واجب گردانيده، و شما اقتدا مى كنيد به كسى كه مردم به جهالت و نادانى در باب او، معذور نيستند، و خدا بهانه ايشان را از ايشان نمى پذيرد».
۴۸۶.محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از حسين بن سعيد، از حمّاد بن عيسى، از حسين بن مختار، از بعضى از اصحاب ما، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است در فرموده خداى عزّوجلّ:«وَءَاتَيْنَـهُم مُّلْكًا عَظِيمًا»۱، يعنى:«و داديم اولاد ابراهيم را پادشاهى بزرگى». كه آن حضرت فرمود كه: «آن، طاعت مفروضه است» (كه خدا فرمان بردارى ما را بر مردم واجب گردانيده).
۴۸۷.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند، از احمد بن محمد، از محمد بن سِنان، از ابو خالد قمّاط ، از ابوالحسن عطّار كه گفت: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود:«شركت قرار ده در ميانه اوصيا و پيغمبران در وجوب فرمان بردارى» (و احتمال دارد كه معنى اين باشد كه: «خدا شركت قرار داده، يا من قرار مى دهم». و بنا بر جميع احتمالات، قرار داد شركت بر تمام رعيت آن حضرت، واجب است).