۴۹۲.و به همين اسناد، از مَروَك بن عُبيد، از محمد بن زيد طبرى روايت است كه گفت: در خراسان بر بالاى سر امام رضا عليه السلام ايستاده بودم و نزد آن حضرت چند نفر از بنى هاشم بودند و اسحاق بن موسى بن عيسى عباسى در ميان ايشان بود. پس حضرت فرمود كه:«اى اسحاق، به من خبر رسيده كه مردم مى گويند كه: ما گمان داريم كه همه مردمان بندگان مايند. نه، به حق خويشى كه من با رسول خدا دارم، سوگند مى خورم كه من، هرگز اين را نگفته ام، و اين را از يكى از پدران خود نشنيده ام كه بگويد، و به من نيز نرسيده از يكى از پدران خود كه اين را گفته باشد، وليكن مى گويم كه: مردمان، بندگان مايند در فرمان بردارى و مواليان مايند در باب دين. پس بايد كه آن كه حاضر است به غائب برساند».
۴۹۳.على بن ابراهيم، از صالح بن سِندى، از جعفر بن بشير، از ابو سلمه، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه گفت: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود:«ماييم آنان كه خدا اطاعت ما را واجب گردانيده، و مردم را نمى رسد و جائز نيست مگر معرفت ما، و مردم به جهالتى كه در باب ما داشته باشند، معذور نباشند. هر كه ما را شناسد، مؤمن است و هر كه ما را نشناسد و انكار كند، كافر است. و هر كه ما را نشناسد و انكار نكند، گمراه است تا برگردد به سوى راه راستى كه خدا بر او واجب گردانيده، از فرمان بردارى ما كه واجب است. پس اگر بميرد با اين گمراهى كه دارد، خدا به او آنچه خواهد، مى كند».
۴۹۴.على، از محمد بن عيسى، از يونس، از محمد بن فُضيل روايت كرده است كه گفت: سؤال كردم او را از بهتر چيزى كه بندگان به وساطت آن به سوى خداى عزّوجلّ تقرب مى جويند فرمود كه:«بهتر چيزى كه بندگان به آن تقرب مى جويند به سوى خداى عزّوجلّ، اطاعت خدا و اطاعت رسول خدا و اطاعت صاحبان امر از شما است. ـ امام محمد باقر عليه السلام فرمود كه: دوستى ما، ايمان و دشمنى ما، كفر است».
۴۹۵.محمد بن حسن، از سهل بن زياد، از محمد بن عيسى، از فَضالة بن ايّوب، از ابان، از عبداللّه بن سِنان، از اسماعيل بن جابر روايت كرده است كه به امام محمد باقر عليه السلام عرض كردم كه: مى خواهم بر تو عرض كنم دين خود را كه خداى عزّوجلّ را به آن دين اطاعت و دين دارى مى نمايم. حضرت فرمود:«بيار آنچه دارى». اسماعيل مى گويد كه: پس عرض كردم كه: شهادت مى دهم كه نيست خدايى مگر خدا، در حالى كه تنهاست و او را شريكى نيست، و آن كه محمد، بنده و رسول اوست، با آن كه اقرار دارم به آنچه آن را از نزد خدا آورده است، و آن كه على عليه السلام ، امامى بوده كه خدا اطاعت او را واجب فرموده، و بعد از آن حضرت امام حسن عليه السلام ، امامى بوده كه خدا اطاعت او را واجب فرموده، و بعد از آن امام حسن عليه السلام ، امام حسين عليه السلام ، امامى بوده كه خدا اطاعت او را واجب فرموده، و بعد از امام حسين عليه السلام ، حضرت على بن الحسين عليه السلام ، امامى بوده كه خدا اطاعت او را واجب فرموده، تا آن كه امر امامت و خلافت به سوى آن حضرت منتهى شد. بعد از آن، عرض كردم كه: تو امامى به طريق مزبور ـ خدا تو را رحمت كند ـ حضرت فرمود كه: «اين دين خدا و دين فرشتگان اوست».