21. باب در بيان اين كه كسانى كه خدا ايشان را به علم وصف فرموده در كتاب خويش، ائمّه عليهم السلام اند
۵۵۶.على بن ابراهيم، از پدرش، از عبداللّه بن مغيره، از عبدالمؤمن بن قاسم انصارى، از سعد، از جابر، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است در فرموده خداى عزّوجلّ:«هَلْ يَسْتَوى الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إنَّما يَتَذَكَّرُ اُولُوا اْلأَلْبابِ»۱، كه آن حضرت عليه السلام فرمود كه:«جز اين نيست كه ماييم آنان كه مى دانند، و آنان كه نمى دانند، دشمنان مايند. و شيعيان ما، صاحبان عقل هاى خالص اند».
۵۵۷.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند، از احمد بن محمد، از حسين بن سعيد، از نضر بن سُويد، از جابر، از امام محمد باقر عليه السلام در قول خداى عزّوجلّ:«هَلْ يَسْتَوى الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إنَّما يَتَذَكَّرُ اُولُوا اْلأَلْبابِ»، آن حضرت فرمود كه:«ماييم آنان كه مى دانند، و دشمنان ما، آنانند كه نمى دانند. و شيعيان ما، صاحبان عقول خالص اند» .
22. باب در بيان اين كه راسخين در علم، ائمّه عليهم السلام اند ۲
۵۵۸.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند، از احمد بن محمد، از حسين بن سعيد، از نضر بن سُويد، از ايّوب بن حُرّ و عمران بن على، از ابو بصير، از امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود:«ماييم راسخون در علم كه خدا فرموده، و ما تأويل آن را مى دانيم» (و تأويل، تفسير و بيان باشد. و اگر مراد از آن، احتمال مرجوح از لفظ باشد، معنى اين مى شود كه: تأويل متشابه را مى دانيم).
۵۵۹.على بن محمد، از عبداللّه بن على، از ابراهيم بن اسحاق، از عبداللّه بن حمّاد، از بُريد بن معاويه، از امام محمد باقر، يا امام جعفر صادق عليهماالسلامدر قول خداى عزّوجلّ:«وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فى الْعِلْمِ»۳، روايت كرده است كه آن حضرت فرمود:«پس رسول خدا صلى الله عليه و آله ، افضل راسخين در علم است كه خداى عزّوجلّ همه آنچه را كه به سوى او فرو فرستاده، از تنزيل و تأويل، به او تعليم فرمود، و خدا چنين نبود كه بر او فرو فرستد چيزى را كه تأويل و معنى آن را به او تعليم نفرمايد، و اوصياى پيغمبر صلى الله عليه و آله بعد از آن حضرت (كه بهترين راسخين در علم اند، يا ايشان بعد از آن حضرت)، همه آن را مى دانند. و كسانى كه تأويل آن را نمى دانند، هرگاه عالم راسخ در علم (كه مراد از آن، امام عليه السلام است)، در باب ايشان (يا تأويل از روى علم) سخنى بفرمايد، خدا ايشان را از جانب نادانانِ به تأويل، جواب فرموده (يا اين نادان را قبول نموده و مدح فرموده به فرموده خويش)، كه «يَقُولُونَ آمَنّا بِهِ كُلُّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا»۴ » (و حاصل مراد آن كه: شيعيان كه تأويل متشابه را نمى دانند، در مقام تصديق و قبول اند در باب تأويل كه از پيغمبر يا ائمّه عليهم السلام مى شنوند).
و حضرت فرمود كه: «قرآن خاص و عام و محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ است (كه بر جميع اينها مشتمل است). و راسخين در علم، همه آنها را مى دانند».