34. باب در بيان اين كه ائمّه عليهم السلام در نزد ايشان است همه آن كتاب ها كه از نزد خداى عزّوجلّ فرود آمده و بيان اين كه آن آنها را با اختلاف لغات آنها مى دانند
۶۰۸.على بن ابراهيم، از پدرش، از حسن بن ابراهيم، از يونس، از هشام بن حكم در حديث بريه۱روايت كرده است كه چون بريه با هشام به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام آمد، بعد از آن با ابوالحسن حضرت موسى بن جعفر عليهم السلام ملاقات نمود و هشام اين حكايت را به آن حضرت عرض نمود (و كلينى ذكر نفرموده كه آن حكايت چيست. و بعضى گفته اند كه شايد مراد از آن، حكايتِ علم و نصرانيّت او باشد، و تمام آن در توحيد صدوق است۲). هشام چون فارغ شد، حضرت عليه السلام به بريه فرمود كه:«اى بريه، دانش تو به كتاب خويش (كه انجيل است) چگونه است؟ آيا آن را مى دانى؟» گفت كه: من دانايم به آن. بعد از آن، حضرت فرمود كه: «اعتماد تو بر تأويل و تفسير آنچه قدر است؟» عرض كرد: بسيار بر خود اعتماد دارم به دانشى كه در آن دارم.
هشام مى گويد كه پس حضرت كاظم عليه السلام شروع فرمود كه: انجيل را مى خواند. بريه عرض كرد كه: مدّت پنجاه سال است كه تو يا مثل تو را طلب مى كردم، پس بريه ايمان آورد و مؤمن بسيار خوبى شد، و آن زنى كه با او بود نيز ايمان آورد. بعد از آن، هشام و بريه و آن زن، به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام آمدند و هشام آن سخنى را كه در ميان ابوالحسن حضرت امام موسى عليه السلام و بريه جارى شده بود، از براى آن حضرت حكايت نمود، حضرت فرمود: « «ذُرّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللّهُ سَميعٌ عَليمٌ»۳ ، يعنى: ايشان فرزندانى اند كه بعضى از ايشان از بعضى ديگر زاده شده اند (يعنى اولاد پسنديده از پدران برگزيده)، و خدا شنواست به اقوال مردمان، داناست به اعمال ايشان».
بريه عرض كرد كه: از كجا شما را تورات و انجيل و كتاب هاى پيغمبران و علم به آنها دست به هم داده؟ حضرت فرمود كه: «اينها در نزد ما است به طريقه ميراث از نزد ايشان و اينها را مى خوانيم؛ چنانچه ايشان خوانده اند و اينها را مى گوييم و تفسير مى نماييم؛ چنانچه ايشان گفته اند. به درستى كه خدا در زمين خويش حجّتى را قرار نمى دهد كه از چيزى سؤال شود، پس بگويد كه نمى دانم».