747
تحفة الأولياء ج1

۶۲۵.حسين بن محمد اشعرى، از مُعلّى بن محمد، از حسن بن على وشّاء، از حمّاد بن عثمان، از عبدالأعلى بن اعيَن روايت كرده است كه گفت: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود:«در نزد من است سلاح رسول خدا، و كسى نمى تواند كه با من در باب آن منازعه كند». بعد از آن فرمود كه: «از اين سلاح دفع شده (هر معصيت كارى كه مالك آن نمى تواند شد)، و اگر در نزد بدترين خلق خدا گذاشته بود، بهترين ايشان بود». پس فرمود كه: «اين امر (يعنى امامت) منتقل مى شود به سوى كسى كه زير زنخ ها به جهت او پيچيده شود (و مراد آن است كه مردمان در نزد او گردن ها را كج كنند؛ زيرا كه در كج كردن گردن، پيچى در حَنك به هم مى رسد). پس چون از جانب خداى عزّوجلّ در باب او مشيّت واقع شود، بيرون آيد، و مردم از روى تعجّب مى گويند كه: اين كس كه تازه به هم رسيده، كيست و چه كاره است؟ (يا اين، آن كه بود، نيست، يعنى: پيش از اين چنين نبود). و خدا به جهت او دست حمايت بر سر رعيّتش گذارد».

۶۲۶.محمد بن يحيى، از احمد بن محمد بن عيسى، از حسين بن سعيد، از نضر بن سُويد، از يحيى حلبى، از ابن مُسكان، از ابوبصير، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه گفت: آن حضرت فرمود كه:«رسول خدا صلى الله عليه و آله در ميان متاع (يا از جمله متاع خويش)، شمشيرى وا گذاشت، و همچنين زرهى، و نيز عصا و پالان و استر شهباى خود (كه سفيدى آن بر سياهى غالب بود). پس همه آنها را به على بن ابى طالب عليه السلام ميراث داد».

۶۲۷.حسين بن محمد، از مُعلّى بن محمد، از وشّاء، از ابان بن عثمان، از فضيل بن يَسار، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود:«پدرم، زره گشاد رسول خدا صلى الله عليه و آله را پوشيد (يا معنى آن است كه آن زرهى را پوشيد كه مُسمّى بود به ذات الفضول، پس آن زره به واسطه بلندى كه داشت)، خطّى را در زمين احداث نمود، و من آن را پوشيدم پس زياد آمد» (يا در درازى و يا در پهنى و احتمال دارد كه معنى اين باشد كه خطّى كه در هنگام پوشيدن من احداث نمود، زياد بود از آن خطّى كه در وقت پوشيدن پدرم به هم رسيد. و اظهر اين است كه معنى اين باشد كه: زيادتى به مرتبه اى نبود كه موجب احداث خطّ باشد، و هر چند كه موافق نبود).


تحفة الأولياء ج1
746

۶۲۵.الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيُّ ، عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ ، عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى بْنِ أَعْيَنَ ، قَالَ :سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ عليه السلام يَقُولُ : «عِنْدِي سِـلَاحُ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَا أُنَازَعُ فِيهِ».
ثُمَّ قَالَ : «إِنَّ السِّـلَاحَ مَدْفُوعٌ عَنْهُ ، لَوْ وُضِعَ عِنْدَ شَرِّ خَلْقِ اللّهِ ، لَكَانَ خَيْرَهُمْ». ثُمَّ قَالَ : «إِنَّ هذَا الْأَمْرَ يَصِيرُ إِلى مَنْ يُلْوى لَهُ الْحَنَكُ ، فَإِذَا كَانَتْ مِنَ اللّهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ خَرَجَ ، فَيَقُولُ النَّاسُ : مَا هذَا الَّذِي كَانَ ؟! وَ يَضَعُ اللّهُ لَهُ يَداً عَلى رَأْسِ رَعِيَّتِهِ».

۶۲۶.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ ، عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ ، عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ :قَالَ : «تَرَكَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فِي الْمَتَاعِ سَيْفاً وَ دِرْعاً وَ عَنَزَةً وَ رَحْلاً وَ بَغْلَتَهُ الشَّهْبَاءَ ، فَوَرِثَ ذلِكَ كُلَّهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام ».

۶۲۷.الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ ، عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنِ الْوَشَّاءِ ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ ، عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام قَالَ :«لَبِسَ أَبِي دِرْعَ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ذَاتَ الْفُضُولِ ، فَخَطَّتْ ، وَ لَبِسْتُهَا أَنَا فَفَضَلَتْ» .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 218990
صفحه از 908
پرینت  ارسال به