62. باب در بيان امورى كه حجّت امام عليه السلام را ثابت مى گرداند
۷۴۷.محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از ابن ابى نصر روايت كرده است كه گفت: به خدمت ابوالحسن حضرت امام رضا عليه السلام عرض كردم كه: چون امام از دنيا برود، امامى كه بعد از اوست، به چه چيز شناخته مى شود؟ فرمود كه:«امام را علاماتى چند است: از جمله آنها، آن است كه از همه فرزندان پدرش بزرگ تر باشد، و در او فضل (كه مراد از آن، صلاح و كمال نفس و علم به شرايع است) باشد، و وصيّت ظاهره به او تعلّق گرفته باشد، و سواران كه وارد شهر مى گردند و مى گويند كه فلان كس به سوى كى وصيّت كرده، همه كس بگويند كه: به سوى فلان. و سلاح پيغمبر در ميان ما، به منزله تابوت است در ميان بنى اسرائيل، و امامت با سلاح مى باشد، در هر جا كه باشد».
۷۴۸.محمد بن يحيى، از محمد بن حسين، از يزيد شَعَر، از هارون بن حمزه، از عبدالأعلى روايت كرده است كه گفت: به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم كه: آن كه بر اين امر مستولى مى شود و آن را ادّعا مى نمايد، چه حجّت بر او مى توان آورد كه امامتش معلوم شود؟ فرمود كه:«از او سؤال مى شود از حلال و حرام خدا». راوى مى گويد كه: بعد از آن، حضرت رو به من آورد و فرمود كه: «سه حجّت است كه در كسى جمع نمى شود، مگر اين كه آن كس صاحب امر امامت باشد: يكى آن كه سزاوارترين مردمان باشد نسبت به آن كه پيش از او بوده (يعنى: از همه كس به او نزديك تر باشد). دويم آن كه سلاح رسول صلى الله عليه و آله در نزد او باشد. سيم آن كه صاحب وصيّت ظاهره باشد، كه چون در مدينه رسول صلى الله عليه و آله يا در شهر او، وارد شوى، سؤال كنى، عامّه مردمان و كودكان را از امامت، كه فلان كس به سوى كى وصيّت كرده، بگويند كه: به سوى فلان پسر فلان».
۷۴۹.على بن ابراهيم، از پدرش، از ابن ابى عمير، از هشام بن سالم و حفص بن بخترى، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه گفت: به آن حضرت عرض شد كه: امام به چه چيز شناخته مى شود؟ فرمود:«به وصيّت ظاهره، و به فضل (به آن معنى كه مذكور شد). به درستى كه امام، بايد كه چنان باشد كه كسى نتواند كه بر او طعنه زند در باب دهان و شكم و فرج، كه گفته شود كه: دروغ گو است، و مال هاى مردم را مى خورد، و آنچه شباهت به اين داشته باشد» (و به جهت شدّت عفّت و طيب ازار، متعلّق به فرج را كه زنا و لواط است ذكر نفرموده، و به مجمل شباهت اكتفا فرموده).