13
تحفة الأولياء ج3

۱۴۵۴.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از محمد بن خالد ، از صالح بن سهل روايت كرده است كه گفت :به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم : مؤمنان از سرشت پيغمبران آفريده شده اند؟ فرمود : «آرى» .

۱۴۵۵.على بن محمد ، از صالح بن ابى حماد ، از حسين بن يزيد ، از حسن بن على بن ابى حمزه ، از ابراهيم ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«در هنگامى كه خداى عز و جل خواست كه آدم عليه السلام را بيافريند ، در ساعت اول از روز جمعه ، جبرئيل عليه السلام را فرستاد ، و به دست راست خويش يك قبضه [يك كف دست ]سرشتى را گرفت ، و قبضه او از آسمان هفتم تا آسمان دنيا رسيد ، و از هر آسمانى خاكى را فراگرفت . و يك قبضه ديگر را از زمين هفتم كه از همه طبقات بالاتر است گرفت ، تا زمين هفتم كه از همه دورتر است . بعد از آن، خداى عز و جل كلمه خود را امر فرمود ، و قبضه اول را به دست راست خويش و قبضه دويّم را به دست چپ خويش نگاه داشت؛ پس آن سرشت را شكافت و دو حصّه نمود ، و آنچه را كه از زمين بود افشان نمود ، افشاندنى سخت ، و آنچه را كه از آسمان ها بود پراكنده فرمود ، پراكنده كردنى به غايت . بعد از آن، به آنچه در درست راست او بود فرمود كه : از تو رسولان و پيغمبران و اوصياى ايشان ، و مردمان به غايت راست گويان و مؤمنان و نيك بختان ، و هر كه نوازش [و تكريم ]او را مى خواهم ، آفريده مى شود؛ پس واجب شد از براى ايشان ، آنچه فرمود ،چنانچه فرمود . و به آنچه در دست چپ او بود فرمود : از تو ستمكاران و مشركان و كافران و از حد درگذرندگان ، و هر كه خوارى و بى مقدارى و بدبختى او را مى خواهم ، خلق مى شود؛ پس واجب شد از براى ايشان ، آنچه فرمود ،چنانچه فرمود . بعد از آن، اين هر دو سرشت را به هم آميخت ، و اين است معنى قول خداى عز و جل : «اِنَّ اللّهَ فالِقُ الحَّبِ و النَّوى» ؛ پس «حبّ» ، سرشت مؤمن است كه خدا محبت و دوستى خود را بر آن انداخت ، و «نوى» ، سرشت كافران است كه از هر خوبى دور شدند . و جز اين نيست كه سرشت كافران «نوى» ناميده شده . از براى آنكه سرشت كافران از هر خيرى «نأى» به هم رسانيده و از آن دور شده ۱ ، و خداى عز و جل فرموده است : «يُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَّيْتِ وَيُخْرِجُ الْمَيَّتَ مِنَ الْحَّىِ»۲ ؛ يعنى : «بيرون مى آورد زنده را از مرده ، و بيرون مى آورد مرده را از زنده ». و حضرت فرمود : «پس زنده ، مؤمنى است كه سرشتش از سرشت كافر بيرون مى آيد ، و مرده اى كه از زنده بيرون مى آيد ، كافرى است كه از سرشت مؤمن بيرون مى آيد؛ پس زنده ، مؤمن است و مرده ، كافر . و اين است معنى قول خداى عز و جل : «أَوَمَن كانَ مَيْتا فَأَحْيَيْناهُ»۳
؛ پس مردنش ، آميزش سرشت او بود با سرشت كافر ، و زندگيش در هنگامى بود كه خداى عز و جل در ميان اين دو جدايى انداخت به سخن خويش . و همچنين خداى عز و جل مؤمن را در وقت زادن از تاريكى بيرون مى برد به سوى روشنى ، و در آن داخل مى گرداند ، بعد از آنكه در تاريكى داخل بوده ، و كافر را از روشنى بيرون مى برد به سوى تاريكى ، و در آن داخل مى گرداند ، بعد از آنكه در روشنى داخل بوده و با آن همراهى نموده . و اين است معنى قول خداى عز و جل : «لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرينَ»۴ » . ۵

1.. و نأى ـ به فتح نون و سكون همزه بر وزن سعى ـ به معنى دور شدن است . و اين تغيير بنابر ظاهر ، ظاهر است ،چنانچه در حبّ نيز چنين است؛ زيرا كه حبّ ـ به فتح حاء و تشديد باء ـ كه به معنى دانه است ، با حبّ ـ به ضمّ حاء ـ كه به معنى دوستى است ، در صورت و ظاهر خط يكى هستند . و ترجمه ظاهر آيه اين است : «به درستى كه خدا شكافنده دانه است به گياه ، و استخوان خرما به درخت ». (مترجم)

2.انعام ، ۹۵ .

3.انعام ، ۱۲۲ .

4.يس ، ۷۰ .

5.. يعنى : «قرآن را از عالم بالا فرو فرستاد ، تا بيم كند و بترساند هر كس را كه زنده باشد؛ يعنى مؤمن باشد؛ زيرا كه حيات ابدى به ايمان است ، و كافر حكم مرده دارد؛ بلكه بدتر از آن است؛ زيرا كه مرده اگر منتفع نمى شود ، متضرر هم نمى شود ، به خلاف كافر كه بر دين خود نفع نمى گيرد و متضرر مى شود ، و تا واقع شود و ثابت گردد «اين» گفتار كه وجوبِ عذاب است بر كافران و ناگرويدگان كه قبول آن نكنند . و ظاهر اين است كه استشهاد به آيه بر اين مطلب بنابر ظاهر ، ظاهر باشد؛ چه «لِيُنْذِرَ» با ذال «ثخّذ» و «ليندر» با دال «ابجد» ، هر دو در كتابت به يك صورت مى باشند ، و «اندار» ـ به كسر همزه و سكون نون بر وزن «انذار» ـ ، به معنى انداختن و كم كردن ظرف است كه متاعى در آن باشد . (مترجم)


تحفة الأولياء ج3
12

۱۴۵۴.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام : الْمُؤْمِنُونَ مِنْ طِينَةِ الْأَنْبِيَاءِ؟ قَالَ:«نَعَمْ».

۱۴۵۵.عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ، عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِي حَمَّادٍ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ:«إِنَّ اللّهَ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ لَمَّا أَرَادَ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ عليه السلام بَعَثَ جَبْرَئِيلَ عليه السلام فِي أَوَّلِ سَاعَةٍ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ، فَقَبَضَ بِيَمِينِهِ قَبْضَةً بَلَغَتْ قَبْضَتُهُ مِنَ السَّمَاءِ السَّابِعَةِ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا، وَأَخَذَ مِنْ كُلِّ سَمَاءٍ تُرْبَةً، وَقَبَضَ قَبْضَةً أُخْرى مِنَ الْأَرْضِ السَّابِعَةِ الْعُلْيَا إِلَى الْأَرْضِ السَّابِعَةِ الْقُصْوى، فَأَمَرَ اللّهُ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ كَلِمَتَهُ، فَأَمْسَكَ الْقَبْضَةَ الْأُولى بِيَمِينِهِ ، وَالْقَبْضَةَ الْأُخْرى بِشِمَالِهِ ، فَفَلَقَ الطِّينَ فِلْقَتَيْنِ، فَذَرَا مِنَ الْأَرْضِ ذَرْواً، وَمِنَ السَّمَاوَاتِ ذَرْواً، فَقَالَ لِلَّذِي بِيَمِينِهِ: مِنْكَ الرُّسُلُ وَالْأَنْبِيَاءُ وَالْأَوْصِيَاءُ وَالصِّدِّيقُونَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَالسُّعَدَاءُ وَمَنْ أُرِيدُ كَرَامَتَهُ، فَوَجَبَ لَهُمْ مَا قَالَ كَمَا قَالَ، وَقَالَ لِلَّذِي بِشِمَالِهِ: مِنْكَ الْجَبَّارُونَ وَالْمُشْرِكُونَ وَالْكَافِرُونَ وَالطَّوَاغِيتُ وَمَنْ أُرِيدُ هَوَانَهُ وَشِقْوَتَهُ، فَوَجَبَ لَهُمْ مَا قَالَ كَمَا قَالَ.
ثُمَّ إِنَّ الطِّينَتَيْنِ خُلِطَتَا جَمِيعاً، وَذلِكَ قَوْلُ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ : «إِنَّ اللّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوى» ، فَالْحَبُّ طِينَةُ الْمُؤْمِنِينَ الَّتِي أَلْقَى اللّهُ عَلَيْهَا مَحَبَّتَهُ، وَالنَّوى طِينَةُ الْكَافِرِينَ الَّذِينَ نَأَوْا عَنْ كُلِّ خَيْرٍ، وَإِنَّمَا سُمِّيَ النَّوى مِنْ أَجْلِ أَنَّهُ نَأى عَنْ كُلِّ خَيْرٍ وَتَبَاعَدَ عَنْهُ.
وَ قَالَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ: «يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ» فَالْحَيُّ: الْمُؤْمِنُ الَّذِي تَخْرُجُ طِينَتُهُ مِنْ طِينَةِ الْكَافِرِ، وَالْمَيِّتُ ـ الَّذِي يَخْرُجُ مِنَ الْحَيِّ ـ هُوَ الْكَافِرُ الَّذِي يَخْرُجُ مِنْ طِينَةِ الْمُؤْمِنِ، فَالْحَيُّ: الْمُؤْمِنُ، وَالْمَيِّتُ: الْكَافِرُ .
وَ ذلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَجَلَّ : «أَ وَمَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ» فَكَانَ مَوْتُهُ اخْتِلَاطَ طِينَتِهِ مَعَ طِينَةِ الْكَافِرِ، وَكَانَ حَيَاتُهُ حِينَ فَرَّقَ اللّهُ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ بَيْنَهُمَا بِكَلِمَتِهِ؛ كَذلِكَ يُخْرِجُ اللّهُ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ الْمُؤْمِنَ فِي الْمِيلَادِ مِنَ الظُّلْمَةِ بَعْدَ دُخُولِهِ فِيهَا إِلَى النُّورِ، وَيُخْرِجُ الْكَافِرَ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلْمَةِ بَعْدَ دُخُولِهِ إِلَى النُّورِ، وَذلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَجَلَّ: «لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرِينَ» ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 181740
صفحه از 764
پرینت  ارسال به