175
تحفة الأولياء ج3

۱۵۷۶.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از على بن حكم ، از عبدالرحمان عرزمى ، از پدرش ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«قنبر ، غلام على ، على عليه السلام را دوست مى داشت ؛ دوستى سختى . و هرگاه على عليه السلام بيرون مى رفت ، شمشير برمى داشت و از پى آن حضرت بيرون مى آمد؛ پس در شبى از شب ها ، حضرت ، او را ديد . فرمود كه : «اى قنبر! تو را چه مى شود؟ و چه كار دارى كه بيرون آمده اى؟ عرض كرد : آمده ام كه در پشت سرت راه روم ـ يا اميرالمؤمنين ـ كه مبادا به تو آسيبى برسد . فرمود : رحمت بر تو! آيا مرا از اهل آسمان حراست مى كنى يا از اهل زمين؟ عرض كرد : نه . بلكه مى خواهم تو را حراست كنم از اهل زمين . فرمود كه : اهل زمين نمى توانند به من ضررى برسانند ، مگر به رخصت خدا ، كه از آسمان آمده باشد . برگرد. پس قنبر برگشت» .

۱۵۷۷.على بن ابراهيم ، از محمد بن عيسى ، از يونس ، از آنكه او را ذكر كرده ، روايت كرده است كه گفت : به حضرت امام رضا عليه السلام عرض شد كه : تو به اين سخن ـ يعنى امر امامت ـ تكلّم مى كنى ، با آنكه از شمشير بنى عبّاس خون مى چكد؟ فرمود كه :«خدا را رودخانه اى است از طلا كه آن را به ضعيف ترين خلق خويش كه مورچه است ، حمايت فرموده و نگاهدارى نموده ، كه اگر شتران نر قوى آن را قصد كنند ، به آن نمى رسند» .

31 . باب در بيان رضا و خشنودى به قضاى خدا

۱۵۷۸.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن ابى عمير ، از جميل بن صالح ، از بعضى از پيران پسران نجاشى۱، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«سرِ طاعت خدا ، صبر است ، و راضى بودن از خدا ، در آن چه بنده آن را دوست دارد ، يا ناخوش داشته باشد . و هيچ بنده اى از خدا راضى نشود ، در آن چه دوست يا ناخوش داشته باشد ، مگر آنكه از برايش بهتر باشد ، در آن چه دوست يا دشمن دارد» .

1.يعنى يكى از آموزگاران فرزندان نجاشى .


تحفة الأولياء ج3
174

۱۵۷۶.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ الْعَرْزَمِيِّ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ :«كَانَ قَنْبَرٌ غُلَامُ عَلِيٍّ يُحِبُّ عَلِيّاً عليه السلام حُبّاً شَدِيداً ، فَإِذَا خَرَجَ عَلِيٌّ عليه السلام خَرَجَ عَلى أَثَرِهِ بِالسَّيْفِ ، فَرَآهُ ذَاتَ لَيْلَةٍ ، فَقَالَ : يَا قَنْبَرُ ، مَا لَكَ؟ فَقَالَ : جِئْتُ لِأَمْشِيَ خَلْفَكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ، قَالَ : وَيْحَكَ ، أَ مِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ تَحْرُسُنِي ، أَوْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ؟ فَقَالَ : لَا ، بَلْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ ، فَقَالَ : إِنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ لَا يَسْتَطِيعُونَ لِي شَيْئاً إِلَا بِإِذْنِ اللّهِ مِنَ السَّمَاءِ ، فَارْجِعْ ، فَرَجَعَ» .

۱۵۷۷.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى ، عَنْ يُونُسَ ، عَمَّنْ ذَكَرَهُ ، قَالَ :
قِيلَ لِلرِّضَا عليه السلام : إِنَّكَ تَتَكَلَّمُ بِهذَا الْكَلَامِ وَالسَّيْفُ يَقْطُرُ دَماً .
فَقَالَ:
«إِنَّ لِلّهِ وَادِياً مِنْ ذَهَبٍ حَمَاهُ بِأَضْعَفِ خَلْقِهِ النَّمْلِ، فَلَوْ رَامَهُ الْبَخَاتِيُّ لَمْ تَصِلْ إِلَيْهِ» .

31 ـ بَابُ الرِّضَا بِالْقَضَاءِ

۱۵۷۸.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ ، عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ ، عَنْ بَعْضِ أَشْيَاخِ بَنِي النَّجَاشِيِّ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ :«رَأْسُ طَاعَةِ اللّهِ الصَّبْرُ وَالرِّضَا عَنِ اللّهِ فِيمَا أَحَبَّ الْعَبْدُ أَوْ كَرِهَ ، وَلَا يَرْضى عَبْدٌ عَنِ اللّهِ فِيمَا أَحَبَّ أَوْ كَرِهَ إِلَا كَانَ خَيْراً لَهُ فِيمَا أَحَبَّ أَوْ كَرِهَ» .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 181309
صفحه از 764
پرینت  ارسال به