۱۵۹۸.محمد بن يحيى ، از محمد بن حسن ، از بعضى از اصحاب ما ، از عيّاد بن يعقوب رواجنى ، از سعيد بن عبدالرحمان روايت كرده است كه گفت :با موسى بن عبداللّه در يَنْبع بوديم . و در بعضى از سفرها خرجى من تمام شد . بعضى از فرزندان امام حسين عليه السلام به من گفت : كه را اميدوارى دارى ، از براى آن چه بر تو فرود آمده است؟ گفتم : موسى بن عبداللّه . گفت : در اين هنگام ، حاجتت روا نمى شود ، و مطلوبت برآورده نمى شود . گفتم كه : اينكه مى گويى ، چرا؟ گفت : زيرا كه در بعضى از كتاب هاى پدرانم يافتم كه خداى عز و جل مى فرمايد : و مثل حديث گذشته را ذكر كرد . گفتم : اى فرزند رسول خدا! اين را بگو تا بنويسم؛ پس او گفت و من نوشتم . و گفتم : نه ، به خدا سوگند كه بعد از اين ، هرگز حاجتى را از او نمى خواهم .