35 . باب در بيان اعتراف به تقصير و كوتاهى كردن خويش ، در عبادت خدا
۱۶۱۶.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد بن عيسى ، از حسن بن محبوب ، از سعد بن ابى خلف ، از ابوالحسن ـ حضرت امام موسى كاظم عليه السلام ـ روايت كرده است كه گفت : حضرت به بعضى از فرزندان خويش فرمود كه :«اى فرزند عزيز من! بر تو باد كه سعى و كوشش نمايى و خود را از حدِّ تقصير بيرون نبرى در عبادت و طاعت خداى عز و جل ، چنان ندانى كه در اين باب كوتاهى نكرده اى؛ زيرا كه كسى نمى تواند كه او را عبادت كند، چنانچه حقِّ عبادت او است، و آن جناب سزاوار آن است» .
۱۶۱۷.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن ابى عبداللّه ، از بعضى از مردم عراق ، از محمد بن مثنّى حضرمى ، از پدرش ، از عثمان بن زيد ، از جابر كه گفت : امام محمد باقر عليه السلام به من فرمود كه :«اى جابر! خدا تو را از ناتمامى و كوتاهى كردن بيرون نبرد» (يعنى تو را توفيق دهد كه عبادت خويش را ناقص ، و خود را مقصّر دانى) .
۱۶۱۸.از او ، از ابن فضّال ، از حسن بن جهم روايت است كه گفت : شنيدم از حضرت امام رضا عليه السلام كه مى فرمود :«مردى در ميانه بنى اسرائيل ، چهل سال خدا را عبادت كرد . بعد از آن، تقرّب جست به خدا و قربانى كرد . از او قبول نشد . پس با نفس خود گفت كه : اين امر به تو نرسيد ، مگر از خودت . و گناه نيست، مگر از براى تو» . حضرت فرمود : «پس خداى تبارك و تعالى به سوى او وحى فرمود كه : مذمّت كردنِ تو نفسِ خود را ، از عبادت چهل ساله ات بهتر است» .
۱۶۱۹.ابوعلى اشعرى ، از عيسى بن ايّوب ، از على بن مهزيار ، از فضل بن يونس ، از امام موسى كاظم عليه السلام روايت كرده است كه گفت : آن حضرت فرمود :«اين را بسيار بگو : اللّهُمَّ لاتَجْعَلْنى مِنَ الْمُعارينَ وَلاتُخْرِجْنى مِنَ التَّقْصير؛ يعنى : «بار خدايا! مرا از جمله عاريت داده شدگان مگردان ، و مرا از حدّ تقصير بيرون مبر» . عرض كردم : امّا عاريت داده شدگان را شناخته و دانسته ام كه ايشان كيستند . مردى ، دين را به عاريت به او مى دهند ، پس از آن بيرون مى رود . بفرما كه معنى اينكه مرا از حدِّ تقصير بيرون مبر ، چيست؟
فرمود : «هر عملى كه به آن رضاى خداى عز و جل را خواسته باشى ، در باب آن ، در پيش خود مقصّر باش . و چنان بدان كه در آن كوتاهى كرده اى؛ زيرا كه همه مردمان ، در اعماق خويش ، ميان خود و خدا مقصّرند ، مگر كسى كه خداى عز و جل او را نگاه داشته باشد» .