239
تحفة الأولياء ج3

46 . باب در بيان كسى كه ثوابى از جانب خداى عز و جل ، بر عملى به او مى رسد

۱۶۸۸.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن ابى عمير ، از هشام بن سالم ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«هر كه چيزى را از ثوابِ بر كردنِ چيزى بشنود؛ پس آن را بكند ، همان ثواب از برايش باشد ، و هر چند كه آن امر به وضعى كه به او رسيده نباشد» .

۱۶۸۹.محمد بن يحيى ، از محمد بن حسين از محمد بن سنان ، از عمران زعفرانى ، از محمد بن مروان روايت كرده است كه گفت : شنيدم از امام محمد باقر عليه السلام كه مى فرمود :«هر كه او را ثوابى از جانب خدا بر عملى برسد ، پس آن عمل را به جهت طلب آن ثواب به جا آورد ، همان ثواب به او داده شود ، و هر چند كه حديث چنانچه به او رسيده نباشد» .

47 . باب در بيان صبر و شكيبايى

۱۶۹۰.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از سهل بن زياد ، از حسن بن محبوب ، از على بن رئاب ، از ابن ابى يعفور ، از امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود :«صبر ، سرِ ايمان است» .

۱۶۹۱.ابوعلى اشعرى ، از احمد بن محمد بن عيسى ، از محمد بن سنان ، از علا بن فضيل ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«صبر ، نسبت به ايمان ، به منزله سَر است ، نسبت به تن؛ پس هرگاه سر برود ، تن مى رود ، و همچنين هرگاه صبر برود ، ايمان مى رود» .

۱۶۹۲.على بن ابراهيم ، از پدرش و على بن محمد قاسانى هر دو ، از قاسم بن محمد اصبهانى ، از سليمان بن داود منقرى ، از حفص بن غياث روايت كرده است كه گفت : امام جعفر صادق عليه السلام فرمود كه :«اى حفص! به درستى كه هر كه صبر كند ، صبرِ كمى بايد كرد ، و هر كه جزع و بى تابى كند ، جزع كمى بايد كرد» . بعد از آن فرمود : «بر تو باد كه صبر كنى در همه امور خويش؛ زيرا كه خداى عز و جل محمد صلى الله عليه و آله را به پيغمبرى مبعوث گردانيد؛ پس او را به صبر و مدارايى امر فرمود ، و فرمود : «وَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرا جَميلاً * وَذَرْنى وَالْمُكَذِِّبينَ أُولِى النَّعْمَةِ»۱ (و ترجمه آن در باب آيات ولايت گذشت) . و آن جناب ـ تبارك و تعالى ـ فرمود كه : «اِدْفَعْ بِالَّتى هِىَ أَحْسَنُ فَاِذَا الَّذى بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَميمٌ * وَما يُلَقّها اِلَّا الَّذينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقّها اِلّا ذُو حَظٍّ عَظيمٍ»۲ » .
(و در قرآن لفظ السّيّئة[كه در برخى نسخ كافى هست] بعد از أحسَن موجود نيست؛ بلكه پيش از لفظ ادْفَعْ واقع است . و نظم آيه چنين است كه : «وَلاتَسْتَوِى الْحَسَنَةُ وَلَاالسَّيِّئَةُ اِدْفَعْ» ۳
تا آخر آن چه مذكور شد . و ترجمه آن اين است كه : برابر نيستند نيك و بد . دفع كن به آن نيكى كه ، در نفس الامر آن، نيكوتر است بدى را؛ پس ناگاه آن كسى كه ميان تو و ميان او دشمنى است ، گويا كه او دوستى است كارساز ، مانند خويشِ مهربان . و داده نشوند اين خصلت نيك را كه مقابله بدى است به نيكى ، مگر آنان كه صبر كردند و شكيبايى نمودند . و عطا كرده نمى شود اين خليقه پسنديده را ، مگر صاحب بهره بزرگ) و حضرت فرمود : «پس آن حضرت صلى الله عليه و آله صبر نمود، تا به مرتبه اى كه مصيبت هاى بزرگ را به او رسانيدند، و او را در آن ورطه ها انداختند؛ پس سينه آن حضرت تنگ شد . بعد از آن، خداى عز و جل اين آيه را فرو فرستاد كه : «وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ *۴فَسَبِّح بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُنْ مِنَ السّاجِدينَ»۵ (و ترجمه آيه اوّل در باب اشاره و نصّ بر اميرالمؤمنين عليه السلام گذشت) ، و ترجمه آيه دويم اين است كه : «پس تسبيح كن در حالى كه مقترن باشد به حمد پروردگار تو ، و باش از جمله نمازگزارندگان يا سجده كنندگان» . و حضرت فرمود : «پس آن حضرت را تكذيب كردند و او را متّهم ساختند؛ پس از براى آن اندوهناك شد ، و خداى عز و جل اين آيه را فرستاد كه : «قَدْ نَعْلَمُ اِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذى يَقُولُونَ فَاِنَّهُمْ لايُكَذِّبُونَكَ وَلكِنَّ الظّالِمينَ بِاياتِ اللّهِ يَجْحَدُونَ *۶وَلَقَدْ كَذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلى ما كُذِّبُوا وَأُوْذُوا حَتّى أَتاهُمْ نَصْرُنا»۷ و ترجمه آيه اوّل در باب مذكور گذشت ، و ترجمه آيه دويّم اين است كه : «و هر آينه به حقيقت كه تكذيب شدند پيغمبرانى چند كه پيش از تو بودند؛ پس شكيبايى كردند بر آن چه ايشان را تكذيب نمودند ، و آزار و رنج به ايشان رسانيدند، تا وقتى كه آمد ايشان را يارى كردن ما ، كه ايشان را بر تكذيب كنندگان يارى داديم» .
و حضرت فرمود كه : «پيغمبر صلى الله عليه و آله نفس خويش را الزام كرد كه صبر كند؛ پس ايشان از حد درگذشتند ، و خداى ـ تبارك و تعالى ـ را به بدى ذكر كردند و آن جناب را تكذيب نمودند . پيغمبر فرمود كه : در باب خود و كسان خود و عِرض خود صبر كردم ، و مرا صبرى بر ذكر خداى خويش نيست كه او را به بدى ياد كنند؛ پس خداى عز و جل اين آيه را فرو فرستاد كه : «وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمواتِ وَالْاَرْضَ وَما بَيْنَهُما فى سِتَّةِ أَيّامٍ وَما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ * فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ»۸ ؛ يعنى : «و هر آينه به حقيقت كه آفريديم آسمان ها و زمين و آن چه را كه در ميان آنها و اين است ، در مقدار شش روز كه از يكشنبه است تا جمعه ، و نرسيد ما را هيچ ماندگى و رنجى تا به سبب آن آسايش كنيم؛ پس شكيبايى كن بر آن چه مى گويند» . حضرت فرمود : «پس رسول خدا صلى الله عليه و آله صبر كرد در همه حالات خويش . بعد از آن، خدا او را مژده داد در باب خويشانِ خويش به [قراردادن] ائمه ـ عليهم السلام ـ [از ميان آنها] و ايشان را به صبر وصف كرد؛ پس آن جناب ـ جلّ وعزّ ـ فرمود : «وَجَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَكانُوا بِاياتِنا يُوقِنُونَ»۹ ؛ يعنى : «و گردانيديم و قرار داديم از ايشان امامان و پيشوايانى چند ، كه راه نمودند مردم را به فرمان ما ، چون صبر كردند و به آيت هاى ما چنان بودند كه يقين داشتند» . حضرت فرمود : «پس در نزد اين بشارت ، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه : صبر نسبت به ايمان ، به منزله سر است نسبت به تنِ تو . خداى عز و جل اين قول را از براى آن حضرت شكر كرد . بعد از آن، خداى عز و جلاين آيه را فرو فرستاد : «وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَنى اِسْرآئيلَ بِما صَبَرُوا وَدَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَما كانُوا يَعْرِشُونَ»۱۰ ؛ يعنى : «و تمام گشت سخن و وعده پروردگار تو بر پسران يعقوب، به سبب آنكه صبر كردند . و خراب كرديم آن چه را كه ساخته و راست كرده فرعون و گروه او بود، و آن چه را كه ايشان برافراشته بودند از تاك ها يا بناها» . و حضرت فرمود : «پس پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود كه : اين بشارت و انتقام است . بعد از آن، خداى عز و جلكارزار با مشركان را از براى آن حضرت مباح كرد ، و اين آيه را فرو فرستاد كه : «اُقْتُلُوا الْمُشْرِكينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ»۱۱ » . ـ و در صدر آيه ، فاء موجود است كه جواب شرط سابق است ـ يعنى : «فَاِذَا انْسَلَخَ الْاَشْهُرُ الْحُرُمُ» ۱۲ و ترجمه آيه : «پس چون بگذرد ماه هاى حرام ـ كه مراد از آن معلوم شد ـ پس بكشيد مشركان را در هر جا كه ايشان را بيابيد ، و بگيريد ايشان را به اسيرى ، و ايشان را باز داريد از طواف مسجدالحرام، و از تصرّف كردن در بلاد اسلام ، و بنشينيد از براى ايشان در هر كمين گاهى ـ يعنى ممرّها را بر ايشان ببنديد تا متفرّق نشوند ـ ». «وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ»۱۳ ؛ يعنى : «و بكشيد ايشان را در هر جا كه ايشان را بيابيد» . و حضرت فرمود كه : «خدا ايشان را كشت به دست رسول خدا صلى الله عليه و آله و دوستان آن حضرت ، و از برايش ثوابِ صبرى كه كرده بود قرار داد ، با آن چه از برايش ذخيره كرده است در آخرت؛ پس هر كه صبر كند و مزد آن را از خدا طلبد ، از دنيا بيرون نرود تا آنكه خدا چشم او را روشن گرداند در باب دشمنانش ، با آن چه از برايش ذخيره مى فرمايد در آخرت» .

1.مزمل، ۱۰ و ۱۱.و مرا با تكذيب كنندگان توانگر و مرفه وابگذار .

2.فصّلت، ۳۴ و ۳۵.

3.فصّلت، ۳۴.

4.و بى گمان ما مى دانيم كه سينه ات از گفته هاى آنان تنگ مى شود.

5.حجر، ۹۷ و ۹۸.

6.بى گمان مى دانيم كه آنچه آنان مى گويند تو را اندوهگين مى كند ، البته آنان تو را تكذيب نمى كنند بلكه آن ستمكاران آيات الهى را انكار مى كنند .

7.انعام، ۳۳ و ۳۴.

8.ق، ۳۸ و ۳۹.

9.سجده، ۲۴.

10.اعراف، ۱۳۷.

11.توبه، ۵.

12.بقره، ۱۹۱.


تحفة الأولياء ج3
238

46 ـ بَابُ مَنْ بَلَغَهُ ثَوَابٌ مِنَ اللّهِ عَلى عَمَلٍ

۱۶۸۸.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ :«مَنْ سَمِعَ شَيْئاً مِنَ الثَّوَابِ عَلى شَيْءٍ ، فَصَنَعَهُ ، كَانَ لَهُ أَجْرُهُ وَإِنْ لَمْ يَكُنْ عَلى مَا بَلَغَهُ» .

۱۶۸۹.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ ، عَنْ عِمْرَانَ الزَّعْفَرَانِيِّ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ ، قَالَ :
سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عليه السلام يَقُولُ :
«مَنْ بَلَغَهُ ثَوَابٌ مِنَ اللّهِ عَلى عَمَلٍ ، فَعَمِلَ ذلِكَ الْعَمَلَ الْتِمَاسَ ذلِكَ الثَّوَابِ ، أُوتِيَهُ وَإِنْ لَمْ يَكُنِ الْحَدِيثُ كَمَا بَلَغَهُ» .

47 ـ بَابُ الصَّبْرِ

۱۶۹۰.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ ، عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ :«الصَّبْرُ رَأْسُ الْاءِيمَانِ» .

۱۶۹۱.أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ ، عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ الْفُضَيْلِ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ :«الصَّبْرُ مِنَ الْاءِيمَانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ ، فَإِذَا ذَهَبَ الرَّأْسُ ذَهَبَ الْجَسَدُ ، كَذلِكَ إِذَا ذَهَبَ الصَّبْرُ ذَهَبَ الْاءِيمَانُ» .

۱۶۹۲.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ ، عَنْ أَبِيهِ وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِيِّ جَمِيعاً ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَصْبَهَانِيِّ ، عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ ، عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ ، قَالَ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ عليه السلام :«يَا حَفْصُ ، إِنَّ مَنْ صَبَرَ ، صَبَرَ قَلِيلاً ، وَإِنَّ مَنْ جَزِعَ ، جَزِعَ قَلِيلاً».
ثُمَّ قَالَ : «عَلَيْكَ بِالصَّبْرِ فِي جَمِيعِ أُمُورِكَ ؛ فَإِنَّ اللّهَ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ بَعَثَ مُحَمَّداً صلى الله عليه و آله ، فَأَمَرَهُ بِالصَّبْرِ وَالرِّفْقِ ، فَقَالَ : «وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلاً وَذَرْنِى وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِى النَّعْمَةِ» وَقَالَ تَبَارَكَ وَتَعَالى : «ادْفَعْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِى بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِيمٌ وَما يُلَقّاها إِلَا الَّذِينَ صَبَرُوا وَما يُلَقّاها إِلاّ ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ» .
فَصَبَرَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَتّى نَالُوهُ بِالْعَظَائِمِ ، وَرَمَوْهُ بِهَا ، فَضَاقَ صَدْرُهُ ، فَأَنْزَلَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ : «وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُنْ مِنَ السّاجِدِينَ» ثُمَّ كَذَّبُوهُ وَرَمَوْهُ ، فَحَزِنَ لِذلِكَ ، فَأَنْزَلَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ : «قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِى يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَلكِنَّ الظّالِمِينَ بِآياتِ اللّهِ يَجْحَدُونَ وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلى ما كُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتّى أَتاهُمْ نَصْرُنا» .
فَأَلْزَمَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله نَفْسَهُ الصَّبْرَ ، فَتَعَدَّوْا ، فَذَكَرُوا اللّهَ ـ تَبَارَكَ وَتَعَالى ـ وَكَذَّبُوهُ ، فَقَالَ : قَدْ صَبَرْتُ فِي نَفْسِي وَأَهْلِي وَعِرْضِي ، وَلَا صَبْرَ لِي عَلى ذِكْرِ إِلهِي ، فَأَنْزَلَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ : «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَالْأَرْضَ وَما بَيْنَهُما فِى سِتَّةِ أَيّامٍ وَما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ» فَصَبَرَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله فِي جَمِيعِ أَحْوَالِهِ .
ثُمَّ بُشِّرَ فِي عِتْرَتِهِ بِالْأَئِمَّةِ ، وَوُصِفُوا بِالصَّبْرِ ، فَقَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ : «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَكانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ» فَعِنْدَ ذلِكَ قَالَ صلى الله عليه و آله : الصَّبْرُ مِنَ الْاءِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ ، فَشَكَرَ اللّهُ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ ذلِكَ لَهُ ، فَأَنْزَلَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ : «وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَنِى إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا وَدَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَما كانُوا يَعْرِشُونَ» فَقَالَ صلى الله عليه و آله : إِنَّهُ بُشْرى وَانْتِقَامٌ ، فَأَبَاحَ اللّهُ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ لَهُ قِتَالَ الْمُشْرِكِينَ ، فَأَنْزَلَ اللّهُ : «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ»«وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ» فَقَتَلَهُمُ اللّهُ عَلى يَدَيْ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَأَحِبَّائِهِ ، وَجَعَلَ لَهُ ثَوَابَ صَبْرِهِ مَعَ مَا ادَّخَرَ لَهُ فِي الْاخِرَةِ ، فَمَنْ صَبَرَ وَاحْتَسَبَ لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الدُّنْيَا حَتّى يُقِرَّ اللّهُ لَهُ عَيْنَهُ فِي أَعْدَائِهِ مَعَ مَا يَدَّخِرُ لَهُ فِي الْاخِرَةِ» .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 164685
صفحه از 764
پرینت  ارسال به