311
تحفة الأولياء ج3

۱۸۴۶.على بن ابراهيم ، از بعضى از اصحاب خويش كه او را ذكر كرده ، از محمد بن سنان ، از حذيفة بن منصور روايت كرده است كه گفت : شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود :«به درستى كه گروهى از مردمان مدارايى ايشان با مردم كم بود ، و به اين سبب از قريش انداخته شدند . و به خدا سوگند كه حسب هاى ايشان هيچ ناخوشى نداشت و چنان نبود كه حرام زاده باشند . و به درستى كه گروهى از غير قريش مدارايى ايشان نيكو بود ، و به اين سبب به خانه بلندپايه ملحق شدند و از اهل بيت محسوب گرديدند» . راوى مى گويد : بعد از آن حضرت فرمود كه : «هر كه دست خود را از مردم باز دارد و به ايشان اذيّت نرساند ، جز اين نيست كه يك دست از ايشان باز مى دارد ، و ايشان دست هاى بسيار را از او باز دارند» .

58 . باب در بيان رَفق ۱

۱۸۴۷.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن محمد بن خالد ، از پدرش ، از آنكه او را ذكر كرده ، از محمد بن عبدالرحمان بن ابى ليلى ، از پدرش ، از امام محمد باقر عليه السلام كه فرمود :«به درستى كه هر چيزى را قفلى هست ، و قفل ايمان رفق و نرمى است» .

۱۸۴۸.و به اسناد خويش روايت كرده و گفته است كه امام محمد باقر عليه السلام فرمود كه :«هر كه رفق و نرمى از برايش تقسيم شده و از آن بهره اى به او رسيده ، ايمان نيز از برايش تقسيم شده و از آن بهره اى دارد» .

۱۸۴۹.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از صفوان بن يحيى ، از يحيى ارزق ، از حمّاد بن بشير ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«به درستى كه خداى ـ تبارك و تعالى ـ صاحب رفق است ، و رفق را دوست مى دارد . پس از جمله رفق آن جناب با بندگان خويش ، بيرون كشيدن او است ـ به رفق و مدارايى ـ كينه ها و ضدّيّت ايشان را با هوا و هوس و دل هاى ايشان ، چنان كه تيغ را از نيام بيرون مى كشند . و از جمله رفق او با ايشان، آن است كه ايشان را وا مى گذارد بر امرى كه اراده دارد كه ايشان را از آن دور گرداند ، از روى نرمى كردن با ايشان ، تا آنكه دسته هاى ايمان و سنگينى آن را يكبار بر ايشان نيندارد ۲ تا ضعيف و ناتوان شوند؛ پس هر گاه اين را اراده فرمايد ، آن امر را به امرى ديگر نسخ و برطرف سازد؛ پس اين امر منسوخ شود و تكليف در باب آن باقى نماند» .

1.و رَفْق ـ به فتح و كسر راء و سكون فاء ـ ، نرمى و خوشى نمودن و يارى و همراهى كردن است . يا به كسر راء، آن چيزى است كه حاصل مى شود از اينها . (مترجم)

2.مقصود آن است كه همه واجبات را يكباره نازل و واجب نمى كند .


تحفة الأولياء ج3
310

۱۸۴۶.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ ذَكَرَهُ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ ، عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ ، قَالَ :
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ عليه السلام يَقُولُ:
«إِنَّ قَوْماً مِنَ النَّاسِ قَلَّتْ مُدَارَاتُهُمْ لِلنَّاسِ ، فَأُنِفُوا مِنْ قُرَيْشٍ ، وَايْمُ اللّهِ مَا كَانَ بِأَحْسَابِهِمْ بَأْسٌ ، وَإِنَّ قَوْماً مِنْ غَيْرِ قُرَيْشٍ حَسُنَتْ مُدَارَاتُهُمْ ، فَأُلْحِقُوا بِالْبَيْتِ الرَّفِيعِ». قَالَ : ثُمَّ قَالَ : «مَنْ كَفَّ يَدَهُ عَنِ النَّاسِ ، فَإِنَّمَا يَكُفُّ عَنْهُمْ يَداً وَاحِدَةً ، وَيَكُفُّونَ عَنْهُ أَيْدِيَ كَثِيرَةً» .

58 ـ بَابُ الرِّفْقِ

۱۸۴۷.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَمَّنْ ذَكَرَهُ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ أَبِي لَيْلى ، عَنْ أَبِيهِ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، قَالَ :«إِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ قُفْلاً ، وَقُفْلُ الْاءِيمَانِ الرِّفْقُ» .

۱۸۴۸.وَ بِإِسْنَادِهِ ، قَالَ :
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام :
«مَنْ قُسِمَ لَهُ الرِّفْقُ ، قُسِمَ لَهُ الْاءِيمَانُ» .

۱۸۴۹.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيى ، عَنْ يَحْيَى الْأَزْرَقِ ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ بَشِيرٍ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ :«إِنَّ اللّهَ ـ تَبَارَكَ وَتَعَالى ـ رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ ، فَمِنْ رِفْقِهِ بِعِبَادِهِ تَسْلِيلُهُ أَضْغَانَهُمْ وَمُضَادَّتَهُمْ لِهَوَاهُمْ وَقُلُوبِهِمْ ، وَمِنْ رِفْقِهِ بِهِمْ أَنَّهُ يَدَعُهُمْ عَلَى الْأَمْرِ يُرِيدُ إِزَالَتَهُمْ عَنْهُ رِفْقاً بِهِمْ لِكَيْلَا يُلْقِيَ عَلَيْهِمْ عُرَى الْاءِيمَانِ وَمُثَاقَلَتَهُ جُمْلَةً وَاحِدَةً ، فَيَضْعُفُوا ، فَإِذَا أَرَادَ ذلِكَ ، نَسَخَ الْأَمْرَ بِالْاخَرِ ، فَصَارَ مَنْسُوخاً» .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 165885
صفحه از 764
پرینت  ارسال به