317
تحفة الأولياء ج3

۱۸۶۱.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از نوفلى ، از سكونى ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه : هرگز دو كس با يكديگر صحبت نداشته اند ، مگر آنكه بزرگ ترين ايشان از روى اجر ، و دوست ترين ايشان به سوى خداى عز و جل ، نرم ترين ايشان به يار خويش بوده است» .

۱۸۶۲.ابوعلى اشعرى ، از محمد بن حسّان ، از حسن بن حسين ، از فضيل بن عثمان روايت كرده است كه گفت : شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود :«هر كه در امر خود صاحب رفق باشد ، آن چه از مردم اراده كند مى يابد» .

59 . باب در بيان تواضع و فروتنى كردن

۱۸۶۳.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از هارون بن مسلم ، از مسعدة بن صدقه ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«نجاشى (يعنى پادشاه حبشه كه اصحمه نام داشت) به سوى جعفر بن ابى طالب و رفقاى او كه در حبشه بودند فرستاد و ايشان را طلبيد؛ پس بر او داخل شدند و ديدند كه در حجره اى از حجره هاى خويش بر روى خاك نشسته و جامه هاى كهنه پوشيده است» . حضرت فرمود كه : «جعفر عليه السلام گفت كه : ما از نجاشى ترسيديم ، در هنگامى كه او را بر اين حالت ديديم؛ پس چون ديد كه به ما چه رسيد و روى هاى ما متغيّر گرديد و رنگ هاى ما زرد شد، گفت : ستايش از براى خدايى كه محمد را يارى كرد و چشم او را روشن گردانيد . آيا نمى خواهيد كه شما را مژده دهم؟ من گفتم : بلى ، اى پادشاه! ما را مژده ده . نجاشى گفت كه : در اين ساعت جاسوسى از جاسوس هاى من ، از جانب زمين شما كه در آنجا مى بود به نزد من آمد و مرا خبر داد كه خداى عز و جل پيغمبر خود ، محمد صلى الله عليه و آله ، را يارى نمود ، و دشمنان او را هلاك گردانيد ، و فلان و فلان اسير و دستگير شدند ، و در وادى اى به هم رسيدند كه آن را بدر مى گويند و اراك ۱ بسيارى در آن جاسـت. نجاشى گفت : به خدا سوگند كه گويا من به آن موضع نظر مى كنم و الحال آن را مى بينم؛ زيرا كه من در آنجا از براى سيّد خود شبانى مى كردم و گوسفند مى چرانيدم . و سيّد من مردى از بنى ضمره بود .
جعفر با نجاشى گفت كه : اى پادشاه! پس مرا چه مى شود كه تو را مى بينم كه بر روى خاك نشسته اى و اين جامه هاى كهنه را پوشيده اى؟ گفت : اى جعفر! به درستى كه ما در آن چه خدا بر حضرت عيسى عليه السلام فرو فرستاده مى يابيم كه : از جمله حقِّ خدا بر بندگان خويش آن است كه در نزد نعمتى كه از براى ايشان تازه پديد مى آورد ، از براى آن جناب فروتنى را اظهار كنند . و چون خداى عز و جل از براى من اين نعمت را به محمد صلى الله عليه و آله احداث فرمود ، اين تواضع را از براى خدا احداث نمودم؛ پس در هنگامى كه اين خبر به حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله رسيد، به اصحاب خويش فرمود : به درستى كه صدقه مال صاحب خود را مى افزايد و بيش از پيش مى كند؛ پس تصدّق كنيد تا خدا شما را رحم كند . و به درستى كه تواضع، رفعتِ صاحبش را زياد مى گرداند؛ پس تواضع كنيد تا خدا شما را بلند گرداند . و عفو ، عزّتِ صاحب خود را زياد مى سازد؛ پس عفو كنيد تا خدا شما را عزيز سازد» .

1.و اراك ـ به فتح همزه ـ درختى است كه از چوب آن سواك گيرند . و بعضى گفته اند : درخت شور و تلخ است.


تحفة الأولياء ج3
316

۱۸۶۱.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَنِ النَّوْفَلِيِّ ، عَنِ السَّكُونِيِّ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ :«قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَا اصْطَحَبَ اثْنَانِ إِلَا كَانَ أَعْظَمُهُمَا أَجْراً وَأَحَبُّهُمَا إِلَى اللّهِ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ أَرْفَقَهُمَا بِصَاحِبِهِ» .

۱۸۶۲.أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ ، عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ عُثْمَانَ ، قَالَ :
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ عليه السلام يَقُولُ :
«مَنْ كَانَ رَفِيقاً فِي أَمْرِهِ ، نَالَ مَا يُرِيدُ مِنَ النَّاسِ» .

59 ـ بَابُ التَّوَاضُعِ

۱۸۶۳.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ :«أَرْسَلَ النَّجَاشِيُّ إِلى جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَأَصْحَابِهِ ، فَدَخَلُوا عَلَيْهِ ، وَهُوَ فِي بَيْتٍ لَهُ ، جَالِسٌ عَلَى التُّرَابِ ، وَعَلَيْهِ خُلْقَانُ الثِّيَابِ». قَالَ : «فَقَالَ جَعْفَرٌ : فَأَشْفَقْنَا مِنْهُ حِينَ رَأَيْنَاهُ عَلى تِلْكَ الْحَالِ ، فَلَمَّا رَأى مَا بِنَا وَتَغَيُّرَ وُجُوهِنَا ، قَالَ : الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي نَصَرَ مُحَمَّداً وَأَقَرَّ عَيْنَهُ ، أَ لَا أُبَشِّرُكُمْ؟ فَقُلْتُ : بَلى أَيُّهَا الْمَلِكُ ، فَقَالَ : إِنَّهُ جَاءَنِي السَّاعَةَ مِنْ نَحْوِ أَرْضِكُمْ عَيْنٌ مِنْ عُيُونِي هُنَاكَ ، فَأَخْبَرَنِي أَنَّ اللّهَ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ قَدْ نَصَرَ نَبِيَّهُ مُحَمَّداً صلى الله عليه و آله ، وَأَهْلَكَ عَدُوَّهُ ، وَأُسِرَ فُلَانٌ وَفُلَانٌ وَفُلَانٌ ، الْتَقَوْا بِوَادٍ يُقَالُ لَهُ : بَدْرٌ ، كَثِيرِ الْأَرَاكِ ، لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِ حَيْثُ كُنْتُ أَرْعى لِسَيِّدِي هُنَاكَ وَهُوَ رَجُلٌ مِنْ بَنِي ضَمْرَةَ .
فَقَالَ لَهُ جَعْفَرٌ : أَيُّهَا الْمَلِكُ ، فَمَا لِي أَرَاكَ جَالِساً عَلَى التُّرَابِ ، وَعَلَيْكَ هذِهِ الْخُلْقَانُ؟ فَقَالَ لَهُ : يَا جَعْفَرُ ، إِنَّا نَجِدُ فِيمَا أَنْزَلَ اللّهُ عَلى عِيسى عليه السلام أَنَّ مِنْ حَقِّ اللّهِ عَلى عِبَادِهِ أَنْ يُحْدِثُوا لَهُ تَوَاضُعاً عِنْدَ مَا يُحْدِثُ لَهُمْ مِنْ نِعْمَةٍ ، فَلَمَّا أَحْدَثَ اللّهُ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ لِي نِعْمَةً بِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، أَحْدَثْتُ لِلّهِ هذَا التَّوَاضُعَ .
فَلَمَّا بَلَغَ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله ، قَالَ لِأَصْحَابِهِ : إِنَّ الصَّدَقَةَ تَزِيدُ صَاحِبَهَا كَثْرَةً ، فَتَصَدَّقُوا ؛ يَرْحَمْكُمُ اللّهُ ، وَإِنَّ التَّوَاضُعَ يَزِيدُ صَاحِبَهُ رِفْعَةً ، فَتَوَاضَعُوا ؛ يَرْفَعْكُمُ اللّهُ ، وَإِنَّ الْعَفْوَ يَزِيدُ صَاحِبَهُ عِزّاً ، فَاعْفُوا ؛ يُعِزَّكُمُ اللّهُ» .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 168301
صفحه از 764
پرینت  ارسال به