62 ـ باب
۱۹۱۸.حسين بن محمد اشعرى ، از معلىّ بن محمد ، از حسن بن على وشّاء ، از عاصم بن حميد ، از ابوعبيده ، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«به درستى كه خداى عز و جل مى فرمايد كه : سوگند ياد مى كنم به عزّت و جلال و بزرگى و برترى و رفعت مكان خويش ، كه هيچ بنده اى خواهش و امر مرا بر خواهش خود برنگزيند ، مگر آنكه پيشه اى او را بر او به قدر كفاف قرار دهم ، و چنان كنم كه از براى قوت او بس باشد . و روزى او را در ضمن آسمان ها و زمين قرار دهم ، يا آنها را ضامن روزى او گردانم ، و از برايش از پس تجارت هر تاجرى باشم» . و ظاهر اين است كه مراد اين باشد كه ، آن چه به هر تاجرى مى رسد از نفع ، به او مى رسانم .
۱۹۱۹.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از ابن محبوب ، از علاء بن رزين ، از ابن سنان ، از ابوحمزه ، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«خداى عز و جل فرموده است كه : سوگند ياد مى كنم به عزّت و جلال و بزرگى و نيكويى و زيبايى و برترى رفعت خويش ، كه هيچ بنده مؤمنى خواهش مرا بر خواهش خويش برنگزيند در باب چيزى از امر دنيا ، مگر آنكه بى نيازى او را در خودش قرار دهم ، كه به هيچ كس احتياج نداشته باشد ، و همّت او را در امر آخرتش مقصود گردانم ، كه مشغول و مبتلى به امور دنيا نباشد ، و روزى او را در ضمن آسمان ها و زمين قرارداد كنم ، كه از هر جا به او برسد ، و از برايش از پس تجارت هر تاجرى باشم » به آن معنى كه در حديث پيش گذشت .
63 . باب در بيان قناعت ۱
۱۹۲۰.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد بن عيسى ، از محمد بن سنان ، از عمّار بن مروان ، از زيد شحّام ، از عمرو بن هلال روايت كرده است كه گفت : امام محمد باقر عليه السلام فرمود كه :«بپرهيز از آنكه ديده ات بنگرد به كسى كه از تو بالاتر است . و كافى است آن چه خداى عز و جل به پيغمبر خود صلى الله عليه و آله فرموده كه : و «لا تُعْجِبكَ اَمْوالُهُمْ وَلا اَوْلادُهُمْ»۲ (و در قرآن (فَلا) با فاء است ، و در موضعى كه با واو است، (وَ اَوْلادُهُمْ) ، بدون لا است) يعنى : «پس بايد كه متعجّب نسازد تو را و به شگفت نياورد مال هاى ايشان ـ يعنى منافقان ـ ، و نه فرزندان ايشان» . و فرمود كه : «ولا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ اِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الحَيوةِ الدُّنْيا»۳ ؛ يعنى : «و باز مگشا نظر هر دو چشم خود را به سوى آن چه بهره مند گردانيديم به آن صنف ها را از ايشان ، در حالى كه به جهت و آرايش زندگى دنيا است» . و حضرت فرمود : «پس اگر به جهت اين، چيزى در دلت داخل شود ، زندگى رسول خدا صلى الله عليه و آله را به ياد آور ، كه قوت آن حضرت غير از نان جو چيزى نبود ، و حلوا و شيرينى آن حضرت منحصر بود در خرما ، و هيزمش نبود ، مگر شاخ درخت خرماى خشكيده ، چون آن را مى يافت و از برايش دست به هم مى داد ، و اگر نمى يافت ، آن هم نبود» .