66 . باب در بيان انصاف و عدل ۱
۱۹۴۷.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد بن عيسى ، از على بن حكم ، از حسن بن حمزه ، از جدّش از ابوحمزه ثمالى ، از حضرت على بن الحسين عليهماالسلام روايت كرده است كه فرمود :«رسول خدا صلى الله عليه و آله در آخر خطبه خويش مى فرمود كه : خوشا حال كسى كه خلقش خوش و پاكيزه ، و طبيعتش پاك ، و نهانى اش شايسته ، و آشكارش نيكو باشد ، و زيادتى مال خود را انفاق كند ، و زيادتى گفتار خويش را نگاه دارد و سخن لغو و بى مصرف نگويد ، و مردم را از نفس خويش انصاف دهد» .
۱۹۴۸.از او ، از محمد بن سنان ، از معاوية بن وهب ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت است كه فرمود :«كى چهار خصلت را از براى من ضامن مى شود كه در مقابل آنها چهار خانه در بهشت به او داده شود؟» و فرمود كه : «انفاق كن در راه خدا ، و از فقر و درويشى مترس ، و سلام را در جهان آشكار كن كه بر هر كسى كه رسى سلام كن ، و ستيزه را وا گذار و هر چند كه محقّ باشى ، و مردم را از نفس خويش انصاف بده» .
۱۹۴۹.از او ، از حسن بن على بن فضّال ، از على بن عقبه ، از جارود پدر منذر روايت است كه گفت : شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود :«سيّد و بهترين عمل ها سه چيز است : انصاف دادن به مردم از نفس خويش، تا آنكه از براى خويش به چيزى راضى نشوى ، مگر آنكه از براى ايشان راضى شوى به چيزى كه مثل آن باشد؛ و برابرى كردن است با برادر خويش در مال ، كه او را به مال خويش يارى كنى؛ و ذكر خدا بر هر حالى و آن «سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ وَلا اِلهَ اِلَا اللّهُ» به تنهايى نيست ، وليكن ياد خدا آن است كه چون چيزى كه خداى عز و جلبه آن امر فرموده بر تو وارد شود ، آن را بگيرى و به آن عمل كنى ، و هرگاه چيزى بر تو وارد گردد كه خداى عز و جل از آن نهى فرمود ، وا گذارى» .
۱۹۵۰.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن محمد بن خالد ، از ابراهيم بن محمد ثقفى ، از على بن معلىّ ، از يحيى بن احمد ، از ابومحمد ميثمى ، از رومى بن زراره ، از پدرش ، از امام محمد باقر عليه السلام كه فرمود :«اميرالمؤمنين عليه السلام در بعضى از سخنان خويش فرمود كه : بدانيد و آگاه باشيد! كه هر كه مردم را از خويش انصاف دهد ، خدا او را چيزى غير از عزّت نيفزايد» .