۲۰۹۳.از او ، از ابن فضّال ، از على بن عقبه ، از ابوخالد قمّاط ، از امام محمد باقر عليه السلام روايت است كه فرمود :«به درستى كه دو مؤمن چون به هم رسند و مصافحه كنند ، خدا دست قدرت خويش را در ميان دست هاى ايشان درآورد ، و با آنكه دوستيش با صاحب خود سخت تر باشد از اين دو نفر ، مصافحه كند» .
۲۰۹۴.ابن فضّال ، از على بن عقبه ، از ايّوب ، از سميدع ، از مالك بن اعين جهنى ، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«چون دو مؤمن به هم رسند و مصافحه كنند ، خداى عز و جل دست قدرت خود را در ميانه دست هاى ايشان داخل كند ، و روى خويش را به جانب آن آورد كه دوستى اش با صاحب خود سخت تر است از اين دو ، و چون خداى ـ تعالى ـ روى خويش را به جانب ايشان آورد ، گناهان از ايشان فرو ريزد ، چنان كه برگ از درخت فرو مى ريزد» . ۱
۲۰۹۵.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن ابى عمير ، از هشام بن سالم ، از ابوعبيده حذّاء ، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«به درستى كه چون دو مؤمن به هم رسند و مصافحه كنند ، خداى عز و جل روى خويش را به ايشان آورد ، و گناهان از ايشان فرو ريزد ، چنان كه برگ از درخت فرو مى ريزد» .
۲۰۹۶.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از سهل بن زياد ، از احمد بن محمد بن ابى نصر ، از صفوان جمّال ، از ابوعبيده حذّاء كه گفت : با امام محمد باقر عليه السلام هم كجاوه بوديم در يك تاى محمل از مدينه تا مكّه؛ پس در عرض راه در جايى فرود آمد ، و چون قضاى حاجت كرد و برگشت، فرمود كه :«اى ابوعبيده! دستت را بيار» . من دست خود را به آن حضرت دادم؛ پس آن را فشارى سخت داد ، به مرتبه اى كه در انگشتان خويش آزار آن فشار را يافتم و انگشتانم به درد آمد .بعد از آن فرمود كه : «اى ابوعبيده! هيچ مسلمانى نيست كه برادر مسلمان خود را ملاقات كند و با او مصافحه نمايد و انگشتان خويش را در انگشتانش در برد ، مگر آنكه گناهان از ايشان فرو ريزد و به هم پاشيده شود ، چنان كه برگ از درخت فرو مى ريزد و به هم پاشيده مى شود در فصل زمستان» .