459
تحفة الأولياء ج3

۲۱۰۲.از او ، از محمد بن على ، از ابن بقّاح ، از سيف بن عميره ، از عمرو بن شمر ، از جابر ، از امام محمد باقر عليه السلام روايت است كه فرمود :«رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه : چون ملاقات از براى شما دست به هم دهد ، با يكديگر ملاقات كنيد با سلام كردن و مصافحه نمودن ، و چون جدا شويد از يكديگر ، جدا شويد با استغفار ، كه هر يك طلب مغفرت كنيد از براى ديگرى» .

۲۱۰۳.از او ، از موسى بن قاسم ، از جدّش معاوية بن وهب يا غير او ، از رزين از امام جعفر صادق عليه السلام روايت است كه فرمود :«عادت مسلمانان اين بود كه چون با رسول خدا صلى الله عليه و آله به جنگ مى رفتند و در جاى پر درختى مى گذشتند ، بعد از آن بيرون مى رفتند و به فضاى بى درختى مى رسيدند ، به يكديگر نظر مى نمودند و با هم مصافحه مى كردند» .

۲۱۰۴.از او ، از پدرش ، از آنكه او را حديث كرده ، از زيد بن جهم هلالى ، از مالك بن اعين ، از امام محمد باقر عليه السلام روايت است كه فرمود :«چون مردى با صاحب خود مصافحه كند ، آنكه ملازم مصافحه باشد و پيوسته آن را به جا آورد ، مزدش بزرگ تر و پيشتر است از آنكه آن را وا مى گذارد . آگاه باشيد كه گناهان در ميانه ايشان فرو مى ريزد ، تا آنكه گناهان از براى ايشان باقى نماند» .

۲۱۰۵.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از سهل بن زياد ، از يحيى بن مبارك ، از عبداللّه بن جبله ، از اسحاق بن عمّار كه گفت : بر امام جعفر صادق عليه السلام داخل شدم؛ پس به سوى من نگريست با روى در هم كشيده . عرض كردم كه : چيست آن چه تو را با من متغيّر گردانيده؟ فرمود :«همان كه تو را به برادرانت متغيّر ساخته؟ اى اسحاق! خبر به من رسيده كه تو دربانى را بر در خانه خويش نشانيده اى كه فقراى شيعيان را از تو بازگرداند و نگذارد كه بر تو داخل شوند» . عرض كردم كه : فداى تو گردم! من از شهرت ترسيدم . فرمود كه : «آيا از بليّه و رنج و سختى نترسيدى؟ آيا ندانسته اى كه چون دو مؤمن به هم رسند و با يكديگر مصافحه كنند ، خداى عز و جل رحمت خود را بر ايشان فرو فرستد ، و نود و نه جزو آن از براى كسى باشد كه دوستيش با صاحب خود سخت تر است از اين دو ، و هرگاه در دوستى با هم برابر باشند ، رحمت خدا ايشان را بپوشاند ، و از سر ايشان به در رود و در گرداب درياى مغفرت غرق شوند؛ پس چون بنشينند و با يكديگر حديث گويند ، فرشتگانى كه نگاهبانان اعمال اند به يكديگر مى گويند كه : بياييد تا از ايشان دور شويم و در گوشه اى رويم ، شايد كه ايشان را رازى باشد كه خواهند با هم بگويند ، و حال آنكه خدا برايشان پوشيده و از براى ايشان پرده اى قرار داده است» . راوى مى گويد كه : عرض كردم : آيا خداى عز و جل نمى فرمايد كه : «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ اِلّا لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيد»۱ ؛ يعنى : «آدمى بيرون نمى افكند از دهان خود هيچ سخنى را ، و به چيزى متكلّم نمى شود ، مگر آنكه در نزد او با آن سخن نگهبانى است مهيّا و آماده». حضرت فرمود كه : «اى اسحاق! اگر حافظان اعمال نمى شنوند ، خداى داناى راز مى شنود و مى بيند» . (حاصل آنكه راوى گمان كرد كه رقيب ، فرشتگان حافظان اعمال اند ، چنان كه اكثر مفسّرين چنين فهميده اند ، و لهذا بر حضرت اين آيه را ايراد نمود ، و حضرت در جواب فرمود كه : رقيب ، شامل جناب اقدس الهى است؛ بلكه فى الحقيقه ، رقيبِ حقيقى او است ، كه چيزى بر او پوشيده نمى تواند شد) .

1.ق، ۱۸.


تحفة الأولياء ج3
458

۲۱۰۲.عَنْهُ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ، عَنِ ابْنِ بَقَّاحٍ ، عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ ، عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ ، عَنْ جَابِرٍ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، قَالَ :«قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِذَا الْتَقَيْتُمْ فَتَلَاقَوْا بِالتَّسْلِيمِ وَالتَّصَافُحِ ، وَإِذَا تَفَرَّقْتُمْ فَتَفَرَّقُوا بِالِاسْتِغْفَارِ» .

۲۱۰۳.عَنْهُ ، عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ ، عَنْ جَدِّهِ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ ، أَوْ غَيْرِهِ ، عَنْ رَزِينٍ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ :«كَانَ الْمُسْلِمُونَ إِذَا غَزَوْا مَعَ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وَمَرُّوا بِمَكَانٍ كَثِيرِ الشَّجَرِ ، ثُمَّ خَرَجُوا إِلَى الْفَضَاءِ ، نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ فَتَصَافَحُوا» .

۲۱۰۴.عَنْهُ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ ، عَنْ زَيْدِ بْنِ الْجَهْمِ الْهِلَالِيِّ ، عَنْ مَالِكِ بْنِ أَعْيَنَ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، قَالَ :«إِذَا صَافَحَ الرَّجُلُ صَاحِبَهُ ، فَالَّذِي يَلْزَمُ التَّصَافُحَ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الَّذِي يَدَعُ ، أَلَا وَإِنَّ الذُّنُوبَ لَتَتَحَاتُّ فِيمَا بَيْنَهُمْ حَتّى لَا يَبْقى ذَنْبٌ» .

۲۱۰۵.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ ، عَنْ يَحْيَى بْنِ الْمُبَارَكِ ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ جَبَلَةَ ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، قَالَ :
دَخَلْتُ عَلى أَبِي عَبْدِ اللّهِ ، فَنَظَرَ إِلَيَّ بِوَجْهٍ قَاطِبٍ ، فَقُلْتُ : مَا الَّذِي غَيَّرَكَ لِي؟
قَالَ :
«الَّذِي غَيَّرَكَ لِاءِخْوَانِكَ ، بَلَغَنِي يَا إِسْحَاقُ أَنَّكَ أَقْعَدْتَ بِبَابِكَ بَوَّاباً يَرُدُّ عَنْكَ فُقَرَاءَ الشِّيعَةِ».
فَقُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ ، إِنِّي خِفْتُ الشُّهْرَةَ .
فَقَالَ : «أَ فَلَا خِفْتَ الْبَلِيَّةَ؟ أَ وَمَا عَلِمْتَ أَنَّ الْمُؤْمِنَيْنِ إِذَا الْتَقَيَا فَتَصَافَحَا ، أَنْزَلَ اللّهُ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ الرَّحْمَةَ عَلَيْهِمَا ، فَكَانَتْ تِسْعَةٌ وَتِسْعُونَ لِأَشَدِّهِمَا حُبّاً لِصَاحِبِهِ ، فَإِذَا تَوَافَقَا غَمَرَتْهُمَا الرَّحْمَةُ ، فَإِذَا قَعَدَا يَتَحَدَّثَانِ ، قَالَ الْحَفَظَةُ بَعْضُهَا لِبَعْضٍ : اعْتَزِلُوا بِنَا ، فَلَعَلَّ لَهُمَا سِرّاً وَقَدْ سَتَرَ اللّهُ عَلَيْهِمَا؟» .
فَقُلْتُ : أَ لَيْسَ اللّهُ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ يَقُولُ : «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ» ؟
فَقَالَ : «يَا إِسْحَاقُ ، إِنْ كَانَتِ الْحَفَظَةُ لَا تَسْمَعُ ، فَإِنَّ عَالِمَ السِّرِّ يَسْمَعُ وَيَرى» .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 181870
صفحه از 764
پرینت  ارسال به