465
تحفة الأولياء ج3

۲۱۱۲.على بن ابراهيم ، از محمد بن عيسى ، از يونس ، از رفاعه روايت كرده است كه گفت : شنيدم از آن حضرت كه مى فرمود :«مصافحه مؤمن از مصافحه فرشتگان بهتر است» .

79 . باب در بيان معانقت و دست در گردن همديگر كردن

۲۱۱۳.محمد بن يحيى ، از محمد بن حسين ، از محمد بن اسماعيل بن بزيع ، از صالح بن عقبه ، از عبداللّه بن محمد جعفى ، از امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهماالسلامروايت كرده است كه فرمودند :«هر مؤمنى كه بيرون رود به سوى برادرش كه او را زيارت كند ، در حالى كه حقّ او را بشناسد ، خدا به هر گامى يك حسنه از برايش بنويسد ، و يك گناه از او محو شود ، و يك درجه از برايش بلند شود . و چون درِ خانه او را بكوبد ، درهاى آسمان از برايش گشوده شود . و چون به هم رسند و مصافحه كنند و دست در گردن يكديگر درآورند ، خداى روى خويش را به ايشان آورد . بعد از آن به سبب ايشان با فرشتگان تفاخر كند و بنازد و بفرمايد كه : بنگريد به دو بنده من ، كه به زيارت يكديگر رفتند و با هم دوستى كردند در راه من ، و بر من لازم است كه بعد از اين موقف ، ايشان را عذاب نكنم . و چون برگردد ، به شماره نفسى كه كشيده و گامى كه برداشته و سخنى كه گفته ، فرشتگان او را مشايعت و همراهى كنند ، و او را از بلاى دنيا و بدى ها و سختى هاى آخرت محافظت نمايند ، تا مثل اين شب از سال آينده؛ پس اگر در ما بين اين دو بميرد ، از حساب روز قيامت معاف باشد . و اگر آن كسى كه زائر به زيارتش رفته ، از حقّ زائر بشناسد آن چه را كه زائر از حقّ او مى شناسد ، از برايش مثل اجر زائر خواهد بود» .

۲۱۱۴.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از صفوان بن يحيى ، از اسحاق بن عمّار ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«به درستى كه چون دو مؤمنِ من دست در گردن يكديگر كنند ، رحمت ايشان را فرو گيرد . و چون يكديگر را در بر گيرند و به آن ، چيزى را غير از رضاى خدا اراده نداشته باشند و غرضى از اغراض دنيا را نخواهند ، به ايشان گفته شود كه : آمرزيده باد شما را ، و خدا شما را آمرزيد ، پس عمل را از سر گيريد و بناى نو بگذاريد . و چون رو آورند كه از يكديگر احوال پرسند ، فرشتگان به يكديگر گويند كه : از ايشان دور شويد و در جانبى رويد كه ايشان را رازى است و خدا برايشان پوشيده» . اسحاق مى گويد كه : عرض كردم : فداى تو گردم! پس گفته ايشان برايشان نوشته نمى شود و حال آنكه خداى عز و جل فرموده است كه : «ما يَلْفِظُ مِنْ قَولٍ اِلّا لَدَيْهِ رَقيبٌ عتيد»۱ . اسحاق مى گويد كه : حضرت صادق عليه السلام آهى سرد از دل پر درد بركشيد و گريست تا آنكه آب ديده اش ريش مباركش را تر كرد و فرمود : «اى اسحاق! به درستى كه خداى ـ تبارك و تعالى ـ فرشتگان را امر فرموده كه از مؤمنان دور شوند چون به هم رسند ، به جهت اجلال و تعظيم ايشان ، و هر چند كه فرشتگان لفظ ايشان را ننويسند و سخن ايشان را نشناسند ، ليكن خداى داناى راز و پنهان تر از آن ، آن را مى شناسد و برايشان حفظ و نگاهدارى مى نمايد» .

1.ق، ۱۸. لب به سخنى نمى گشايد جز آن كه مراقب حاضر و آماده اى نزد او هست .


تحفة الأولياء ج3
464

۲۱۱۲.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى ، عَنْ يُونُسَ ، عَنْ رِفَاعَةَ ، قَالَ :سَمِعْتُهُ يَقُولُ : «مُصَافَحَةُ الْمُؤْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ مُصَافَحَةِ الْمَلَائِكَةِ» .

79 ـ بَابُ الْمُعَانَقَةِ

۲۱۱۳.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ ، عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجُعْفِيِّ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليهماالسلام ، قَالَا :«أَيُّمَا مُؤْمِنٍ خَرَجَ إِلى أَخِيهِ يَزُورُهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ ، كَتَبَ اللّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً ، وَمُحِيَتْ عَنْهُ سَيِّئَةٌ ، وَرُفِعَتْ لَهُ دَرَجَةٌ ، وَإِذَا طَرَقَ الْبَابَ فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ ، فَإِذَا الْتَقَيَا وَتَصَافَحَا وَتَعَانَقَا ، أَقْبَلَ اللّهُ عَلَيْهِمَا بِوَجْهِهِ ، ثُمَّ بَاهى بِهِمَا الْمَلَائِكَةَ ، فَيَقُولُ : انْظُرُوا إِلى عَبْدَيَّ تَزَاوَرَا وَتَحَابَّا فِيَّ ، حَقٌّ عَلَيَّ أَلَا أُعَذِّبَهُمَا بِالنَّارِ بَعْدَ هذَا الْمَوْقِفِ ، فَإِذَا انْصَرَفَ شَيَّعَهُ الْمَلَائِكَةُ عَدَدَ نَفَسِهِ وَخُطَاهُ وَكَلَامِهِ ، يَحْفَظُونَهُ مِنْ بَلَاءِ الدُّنْيَا وَبَوَائِقِ الْاخِرَةِ إِلى مِثْلِ تِلْكَ اللَّيْلَةِ مِنْ قَابِلٍ ، فَإِنْ مَاتَ فِيمَا بَيْنَهُمَا أُعْفِيَ مِنَ الْحِسَابِ ، وَإِنْ كَانَ الْمَزُورُ يَعْرِفُ مِنْ حَقِّ الزَّائِرِ مَا عَرَفَهُ الزَّائِرُ مِنْ حَقِّ الْمَزُورِ ، كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ» .

۲۱۱۴.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيى ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ :«إِنَّ الْمُؤْمِنَيْنِ إِذَا اعْتَنَقَا غَمَرَتْهُمَا الرَّحْمَةُ ، فَإِذَا الْتَزَمَا لَا يُرِيدَانِ بِذلِكَ إِلَا وَجْهَ اللّهِ وَلَا يُرِيدَانِ غَرَضاً مِنْ أَغْرَاضِ الدُّنْيَا ، قِيلَ لَهُمَا : مَغْفُوراً لَكُمَا فَاسْتَأْنِفَا ، فَإِذَا أَقْبَلَا عَلَى الْمُسَاءَلَةِ ، قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ بَعْضُهَا لِبَعْضٍ : تَنَحَّوْا عَنْهُمَا ؛ فَإِنَّ لَهُمَا سِرّاً ، وَقَدْ سَتَرَ اللّهُ عَلَيْهِمَا».
قَالَ إِسْحَاقُ : فَقُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ ، فَلَا يُكْتَبُ عَلَيْهِمَا لَفْظُهُمَا ، وَقَدْ قَالَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ : «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ» ؟
قَالَ : فَتَنَفَّسَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ عليه السلام الصُّعَدَاءَ ، ثُمَّ بَكى حَتَّى اخْضَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْيَتَهُ ، وَقَالَ : «يَا إِسْحَاقُ ، إِنَّ اللّهَ ـ تَبَارَكَ وَتَعَالى ـ إِنَّمَا أَمَرَ الْمَلَائِكَةَ أَنْ تَعْتَزِلَ عَنِ الْمُؤْمِنَيْنِ إِذَا الْتَقَيَا إِجْلَالًا لَهُمَا ، وَإِنَّهُ وَإِنْ كَانَتِ الْمَلَائِكَةُ لَا تَكْتُبُ لَفْظَهُمَا ، وَلَا تَعْرِفُ كَلَامَهُمَا ؛ فَإِنَّهُ يَعْرِفُهُ وَيَحْفَظُهُ عَلَيْهِمَا عَالِمُ السِّرِّ وَأَخْفى» .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 165938
صفحه از 764
پرینت  ارسال به