83 . باب در بيان قضاى حاجت مؤمن ۱
۲۱۴۴.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد بن عيسى ، از حسن بن على ، از بكار بن كردم ، از مفضّل ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه گفت : حضرت به من فرمود كه :«اى مفضّل! بشنو آن چه را كه با تو مى گويم و بدان كه آن حق است . و آن را به فعل آور و عِليه برادران خويش را به آن خبر ده» . عرض كردم كه : فداى تو گردم! عِليه برادران من چيست؟ و مراد از آن كيست؟ فرمود كه : «آنكه در قضاى حوائج برادران خويش بسيار رغبت دارد» ۲ .
مفضّل مى گويد كه : بعد از آن فرمود كه : «هر كه از براى برادر مؤمن خود يك حاجت را روا كند ، خداى عز و جل در روز قيامت صدهزار حاجت را از برايش به جهت آن روا كند كه اوّل آنها بهشت باشد . و از جمله آنها اين است كه خويشان و آشنايان و برادران او را در بهشت داخل گرداند ، بعد از آنكه ناصبى و دشمن اهل بيت نباشد» . و عادت مفضّل چنين بود كه چون حاجتى را از برادرى از برادرانش سؤال مى نمود مى گفت كه : آيا خواهش ندارى كه از جمله عليه برادران باشى .
۲۱۴۵.از او ، از محمد بن زياد روايت است كه گفت : حديث كرد مرا خالد بن زياد۳كثير ، از مفضّل بن عمر ، از امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود :«به درستى كه خداى عز و جل خلقى از خلايق خود را آفريده كه ايشان را از براى قضاى حوائج فقراى شيعيان ما برگزيده ، تا آنكه در مقابل آن بهشت را به ايشان پاداش دهد؛ پس اگر بتوانى كه از ايشان باشى ، باش» . بعد از آن فرمود : «به خدا سوگند كه ما را پروردگارى است كه او را عبادت مى كنيم و چيزى را با او شريك نمى گردانيم» .
1.و قضا به معنى گذاردن چيزى است؛ خواه واجب باشد و خواه غير آن . و به معنى تمام كردن و رسانيدن نيز مى باشد . و همه محتمل است ، اگرچه اوّل ظاهرتر است . و لهذا مترجمين قضاى حاجت را بر وا كردن و برآوردن آن ترجمه مى نمايند . (مترجم)
2.و در قاموس مذكور است كه عِليه مردمان و عِلى ايشان ـ به كسر هر دو ـ مُعْظَم ايشان است .
3.خالد بن يزيد ـ بنابر اختلاف نسخه كافى ـ .