۲۲۰۳.و از او ، از احمد بن محمد ، از بكر بن صالح ، از حسن بن على ، از عبداللّه بن جعفر بن ابراهيم ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت است كه فرمود :«رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه : هر كه برادر خويش را اكرام كند به سخنى كه به واسطه آن با وى نرمى و مهربانى كند و اندوه را از او ببرد ، پيوسته در سايه كشيده و گسترده خدا باشد كه هرگز كم نشود و زائل نگردد . و مادامى كه در آن باشد ، رحمت خدا بر او فرود آيد» .
۲۲۰۴.از او ، از احمد بن محمد ، از عمر بن عبدالعزيز ، از جميل ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت است كه گفت : شنيدم از آن حضرت كه مى فرمود :«به درستى كه از جمله آن چه خداى عز و جل مؤمن را به آن مخصوص ساخته ، آن است كه نيكى [به]برادرانش را به او شناسانيده و اگرچه آن نيكى كم باشد ، و نيكى به كثرت و بسيارى نيست . و بيان اين، آن است كه خداى عز و جل در كتاب خويش مى فرمايد كه : «وَيُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ»۱ ؛ يعنى : «و برمى گزينند بر نفس هاى خود كه از خود باز مى گيرند و به ديگران مى دهند و هر چند كه با ايشان فقر و پريشانى باشد» . بعد از آن فرموده است كه : «وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»۲ ؛ يعنى : «و هر كه نگاه داشته شود از بخل خويش ، پس آن گروه ، ايشان ستمكارانند . و هر كه خداى عز و جل او را به اين طريق بشناسد ، او را دوست دارد . و هر كه خداى ـ تبارك و تعالى ـ او را دوست دارد ، مزد او را در روز قيامت تمام و كمال به او عطا فرمايد به چيزى كه به شماره درنيايد يا نيندازد» . بعد از آن فرمود كه : «اى جميل! اين حديث را از براى برادران خويش روايت كن؛ زيرا كه آن باعث ترغيب برادران تو است در نيكى» .
۲۲۰۵.محمد بن يحيى ، از محمد بن حسين ، از محمد بن اسماعيل ، از صالح بن عقبه ، از مفضّل ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«مؤمن تحفه اى به برادرش مى دهد» . عرض كردم كه : تحفه چيست؟ فرمود كه : «آن مانند مجلس و متكّا و خوردنى و پوشيدنى و سلام است؛ پس بهشت از براى مكافات او گردن مى شكند و بلند مى شود و خداى عز و جل به سوى آن وحى مى فرمايد كه : من طعام تو را بر كسانى كه در دنيا سكنى دارند حرام گردانيده ام ، مگر بر پيغمبر يا وصّى پيغمبر . و چون روز قيامت شود، خداى عز و جل به سوى آن وحى فرمايد كه : دوستان مرا به سبب تحفه هاى ايشان سزا ده؛ پس خدمتكاران، از غلمان و حوران از بهشت بيرون مى آيند و با ايشان طبقه هاى چند از مرواريد باشد كه سر آنها را به دستمال ها پوشيده باشند . ۳ و چون دوستان خدا به سوى جهنّم و هول آن و به سوى بهشت و آن چه در آن است نظر كنند ، عقل هاى ايشان پرواز كند و از خوردن سر باز زنند؛ پس منادى از زير عرش ندا كند كه : خداى عز و جل جهنم را حرام گردانيده بر هر كه از طعام بهشت او بخورد؛ پس آن قوم دست هاى خويش را مى كشند و به سوى آن طبقه ها دراز مى كنند و از آن چه در آنها است مى خورند» .