۲۲۳۹.على ، از پدرش ، از حمّاد بن عيسى ، از ربّعى بن عبداللّه ، از فضيل بن يسار ، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«سلامتى دين و صحّت بدن از مال بهتر است ، و مال ، زينت و آرايشى است از آرايش هاى نيكوى دنيا» .
محمد بن اسماعيل ، از فضل بن شاذان ، از حمّاد ، از ربعى ، از فضيل ، از امام محمد باقر عليه السلام مثل اين را روايت كرده است .
۲۲۴۰.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن محمد بن خالد ، از ابن فضّال ، از يونس بن يعقوب ، از بعضى از اصحاب خويش كه گفت : مردى بود از اصحاب امام جعفر صادق عليه السلام كه پيوسته بر آن حضرت داخل مى شد و شرف ملازمت و سعادت خدمت آن حضرت را در مى يافت . پس مدّتى مكث كرد كه به حج نمى رفت . بعضى از آشنايان او بر حضرت داخل شد ، فرمود كه :«فلانى چه كرد و امرش چه وضع شد؟» راوى مى گويد كه : آن مرد شروع كرد كه سخن را ناتمام ادا مى كرد و تمجمج مى نمود (و آهسته آهسته جواب مجمل مى داد) چرا كه ، گمان مى نمود كه مقصود آن حضرت احوال گرفتن از توانگرى و دنياى آن مرد است با آنكه او فقير و بى چيز شده بود . حضرت چون چنين ديد ، فرمود كه : «دينش چگونه است؟» عرض كرد : چنان است كه تو مى خواهى و دوست مى دارى . فرمود : «به خدا سوگند كه بى نيازى همين است» .
97 . باب در بيان تقيّه ۱
۲۲۴۱.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن ابى عمير ، از هشام بن سالم و غير او ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه در قول خداى عز و جل :«أُولئِكَ يُؤتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِما صَبَرُوا»۲كه آن حضرت فرمود :«يعنى آن چه صبر كردند بر تقيّه» . «وَيَدْرَؤُنَ بِالحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ»۳ فرمود كه : «حسنه ، تقيّه است و سيّئه ، آشكار و فاش كردن» . و ترجمه آن اين است كه : «و دفع مى كنند به سخن يا خصلت نيكو ، سخن يا خصلت بد را» . و ترجمه باقى گذشت .