۲۲۴۵.ابوعلى اشعرى ، از حسن بن على كوفى ، از عبّاس بن عامر ، از جابر مكفوف ، از عبداللّه بن ابى يعفور ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«بر دين خويش بپرهيزد و آن را به پرده تقيّه بپوشيد؛ زيرا كه هر كه تقيّه نمى كند ، ايمان ندارد . جز اين نيست كه شما در ميان مردمان چون مگس عسليد در ميان پرندگان . اگر پرندگان بدانند كه چه چيز در اندران هاى مگس هاى عسل است ، چيزى از آنها نمى ماند ، مگر آنكه آن را مى خوردند . و اگر مردم مى دانستند كه در اندران هاى شما چيست و مى دانستند كه شما ما اهل بيت را دوست مى داريد ، هر آينه شما را به زبان هاى خويش مى خوردند و در نهان و آشكار شما را دشنام مى دادند و منع مى كردند . خدا رحمت كند بنده اى را از شما كه بر ولايت و دوستى ما باشد!» .
۲۲۴۶.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از حمّاد ، از حريز ، از آنكه او را خبر داده ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است در قول خداى عز و جل«وَلا تَسْتَوِى الْحَسَنَةُ وَلا السَّيِّئَةُ»۱كه فرمود :«حسنه ، تقيّه است و سيّئه ، فاش و آشكارا كردن» . و در قول آن جناب عز و جل : «اِدْفَعْ بِالَّتى هِىَ أَحْسَنُ»۲ السَّيِّئة فرمود كه : «اَلَّتى هِىَ أَحْسَنُ» تقيّه است . «فَاِذَا الَّذى بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِّىٌ حَميمٌ» » ۳ .
۲۲۴۷.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد بن عيسى ، از حسن بن محبوب ، از هشام بن سالم ، از ابوعمرو كنانى روايت كرده است كه گفت : امام جعفر صادق عليه السلام به من فرمود كه :«اى ابوعمرو! و مرا خبر ده كه اگر تو را به چيزى خبر دهم يا به فتوايى تو را فتوى دهم ، بعد از آن به نزد من آيى و مرا از آن سؤال كنى ، پس تو را خبر دهم به خلاف آن چه در پيش ، تو را خبر داده بودم ، يا تو را فتوى دهم به خلاف آن ، به كدام يك از آنها عمل مى كنى؟» عرض كردم كه : به تازه تر از آنها عمل مى كنم و ديگرى را وا مى گذارم . فرمود كه : «اى ابوعمرو! درست يافته اى . خدا ابا فرموده ، مگر از آنكه پرستيده شود در نهانى (يعنى در زمان دولت باطل) . بدان! به خدا سوگند كه اگر شما اين چنين كنيد ، از براى من و شما هر دو بهتر است ، و خداى عز و جل از براى ما و شما در دين خويش از غير تقيّه ابا فرموده است» .