553
تحفة الأولياء ج3

۲۲۶۷.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از على بن حكم ، از عبداللّه بن بكير ، از مردى ، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه گفت : ما جماعتى بوديم كه بر آن حضرت داخل شديم و عرض كرديم كه : يابن رسول اللّه ! ما اراده عراق داريم ، پس ما را وصيّت كن . حضرت باقر عليه السلام فرمود كه :«بايد قوىّ شما ضعيف شما را تقويت دهد ، و مال دار شما فقير شما را يارى و اعانت كند . و سرّ ما را فاش مكنيد و امر ما را آشكار منماييد . و چون از جانب ما حديثى برسد و بر آن يك گواه يا دو گواه از كتاب خدا بيابيد ، آن را بگيريد و به آن عمل كنيد ، و اگر نه ، در نزد آن بايستيد . بعد از آن ، آن را به سوى ما برگردانيد تا از براى شما ظاهر شود . و بدانيد كه آنكه اين امر را انتظار مى كشد ، از برايش مثل اجر كسى است كه روزه دار باشد و به عبادت قيام نمايد . و هر كه قائم ما را دريابد و با آن حضرت به جنگ بيرون رود و دشمن ما را بكشد ، از برايش مثل ثواب بيست شهيد باشد . و هر كه با قائم ما كشته شود ، او را مثل ثواب بيست و پنج شهيد خواهد بود» .

۲۲۶۸.از او ، از احمد بن محمد ، از محمد بن سنان ، از عبدالاعلى روايت است كه گفت : شنيدم از امام محمد باقر عليه السلام كه مى فرمود :«به درستى كه برداشتن امر ما تصديق كردن و قبول نمودن آن به تنهايى نيست؛ بلكه از جمله برداشتن امر ما ، پوشيدن و نگاه داشتن آن است از كسى كه اهل آن نباشد . و چون چنين كسى را ديدى ، سلام مرا به ايشان برسان و به ايشان بگو كه : خدا رحمت كند بنده اى را كه دوستى مردم را به سوى خويش بكشاند . و ايشان را حديث كنيد به چيزى كه مى شناسند ، و آن چه را كه انكار دارند ، از ايشان بپوشيد» . بعد از آن فرمود : «به خدا سوگند كه آنكه جنگ را از براى ما برپا مى كند ، مؤنت[=رنج] و شدّتش بر ما سخت تر نيست از كسى كه بر ما سخن مى گويد به چيزى كه ما ناخوش داريم ، پس هر گاه آشكار كردن را از بنده اى بشناسيد ، به سوى او دويد و او را از آن برگردانيد؛ پس اگر از شما قبول كند ، نعم الاتّفاق ، و اگر نه ، اين را بر او بار كنيد و به گردنش بگذاريد ، به واسطه كسى كه بر او گران است و در نزد او عظمتى دارد و از او مى شنود و سخنش را قبول مى كند؛ پس به درستى كه مردى از شما حاجتى مى طلبد و خواهان آن مى شود و در آن دقّت مى كند ، تا آنكه از برايش دوا مى شود؛ پس در حاجت من دقّت كنيد ، چنان كه در حاجت هاى خويش دقّت مى كنيد؛ پس اگر آن كس از شما بپذيرد ، نعم المطلوب ، و اگر نه ،، سخن او را در زير پاى هاى خويش در زير خاك كنيد و پيوسته مگوييد كه مى گويد ، و سخن او را نقل مكنيد؛ چه آن باعث شهرتش مى شود؛ پس به درستى كه نقل و شهرت آن بر من و شما بار مى شود و باعث اين مى شود كه بر ما حمله كنند . و بدانيد به خدا سوگند كه اگر شما مى گفتيد آن چه من مى گويم ، هر آينه اقرار و اعتراف مى نمودم كه شما اصحاب منيد . اينك ابوحنيفه است كه او را اصحابى چندند . و اينك حسن بصرى است كه او را اصحابى چندند . و من مردى از قريشم كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله متولّد شده ام و از آن حضرت به وجود آمده ام و كتاب خدا را دانسته ام . و در آن بيان هر چيزى هست از ابتداى آفرينش و امر آسمان و امر زمين و امر پيشينيان و امر پسينيان و امر آن چه بوده و آن چه خواهد بود ، كه گويا به سوى آنها مى نگرم و همه در برابر چشم من است» . ۱

1.حاصل مراد آنكه حضرت مى فرمايد كه : اگر شما تقيّه كنيد و آن چه نبايد بگوييد ، نگوييد و آن چه نشايد بكنيد ، نكنيد ، نبايد كه من ، شما را از خود سلب كنم و اقرار نكنم كه شما اصحاب منيد ؛ زيرا كه ابوحنيفه و حسن بصرى اصحاب دارند و نجابت و زادگى [= نژاد و نسب ]و علمى كه من دارم ايشان ندارند ، وليكن چون به خلاف تقيّه رفتار مى كنيد ، ناچار بايد كه شما را اصحاب خود نشمارم و انكار كنم . (مترجم)


تحفة الأولياء ج3
552

۲۲۶۷.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ بُكَيْرٍ ، عَنْ رَجُلٍ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، قَالَ : دَخَلْنَا عَلَيْهِ جَمَاعَةً ، فَقُلْنَا : يَا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ ، إِنَّا نُرِيدُ الْعِرَاقَ ، فَأَوْصِنَا ، فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام :«لِيُقَوِّ شَدِيدُكُمْ ضَعِيفَكُمْ ، وَلْيَعُدْ غَنِيُّكُمْ عَلى فَقِيرِكُمْ ، وَلَا تَبُثُّوا سِرَّنَا ، وَلَا تُذِيعُوا أَمْرَنَا ، وَإِذَا جَاءَكُمْ عَنَّا حَدِيثٌ ، فَوَجَدْتُمْ عَلَيْهِ شَاهِداً أَوْ شَاهِدَيْنِ مِنْ كِتَابِ اللّهِ ، فَخُذُوا بِهِ ، وَإِلَا فَقِفُوا عِنْدَهُ ، ثُمَّ رُدُّوهُ إِلَيْنَا حَتّى يَسْتَبِينَ لَكُمْ ، وَاعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْتَظِرَ لِهذَا الْأَمْرِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ ؛ وَمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَنَا ، فَخَرَجَ مَعَهُ ، فَقَتَلَ عَدُوَّنَا ، كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ عِشْرِينَ شَهِيداً ؛ وَمَنْ قُتِلَ مَعَ قَائِمِنَا ، كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ خَمْسَةٍ وَعِشْرِينَ شَهِيدا» .

۲۲۶۸.عَنْهُ ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ ، عَنْ عَبْدِ الْأَعْلى ، قَالَ : سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ عليه السلام يَقُولُ :«إِنَّهُ لَيْسَ مِنِ احْتِمَالِ أَمْرِنَا التَّصْدِيقُ لَهُ وَ الْقَبُولُ فَقَطُّ ؛ مِنِ احْتِمَالِ أَمْرِنَا سَتْرُهُ وَصِيَانَتُهُ مِنْ غَيْرِ أَهْلِهِ ، فَأَقْرِئْهُمُ السَّلَامَ ، وَقُلْ لَهُمْ : رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اجْتَرَّ مَوَدَّةَ النَّاسِ إِلى نَفْسِهِ ، حَدِّثُوهُمْ بِمَا يَعْرِفُونَ ، وَاسْتُرُوا عَنْهُمْ مَا يُنْكِرُونَ».
ثُمَّ قَالَ : «وَ اللّهِ ، مَا النَّاصِبُ لَنَا حَرْباً بِأَشَدَّ عَلَيْنَا مَؤُونَةً مِنَ النَّاطِقِ عَلَيْنَا بِمَا نَكْرَهُ، فَإِذَا عَرَفْتُمْ مِنْ عَبْدٍ إِذَاعَةً ، فَامْشُوا إِلَيْهِ وَرُدُّوهُ عَنْهَا ، فَإِنْ قَبِلَ مِنْكُمْ ، وَإِلَا فَتَحَمَّلُوا عَلَيْهِ بِمَنْ يُثَقِّلُ عَلَيْهِ وَيَسْمَعُ مِنْهُ ، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ يَطْلُبُ الْحَاجَةَ ، فَيَلْطُفُ فِيهَا حَتّى تُقْضى لَهُ ، فَالْطُفُوا فِي حَاجَتِي كَمَا تَلْطُفُونَ فِي حَوَائِجِكُمْ ، فَإِنْ هُوَ قَبِلَ مِنْكُمْ ، وَإِلَا فَادْفِنُوا كَلَامَهُ تَحْتَ أَقْدَامِكُمْ ، وَلَا تَقُولُوا : إِنَّهُ يَقُولُ وَيَقُولُ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ يُحْمَلُ عَلَيَّ وَعَلَيْكُمْ ؛ أَمَا وَاللّهِ لَوْ كُنْتُمْ تَقُولُونَ مَا أَقُولُ ، لَأَقْرَرْتُ أَنَّكُمْ أَصْحَابِي ، هذَا أَبُو حَنِيفَةَ لَهُ أَصْحَابٌ ، وَهذَا الْحَسَنُ الْبَصْرِيُّ لَهُ أَصْحَابٌ ، وَأَنَا امْرُؤٌ مِنْ قُرَيْشٍ قَدْ وَلَدَنِي رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وَعَلِمْتُ كِتَابَ اللّهِ ، وَفِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ : بَدْءِ الْخَلْقِ ، وَأَمْرِ السَّمَاءِ ، وَأَمْرِ الْأَرْضِ ، وَأَمْرِ الْأَوَّلِينَ ، وَأَمْرِ الْاخِرِينَ ، وَأَمْرِ مَا كَانَ ، وَأَمْرِ مَا يَكُونُ ، كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلى ذلِكَ نُصْبَ عَيْنِي» .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 190926
صفحه از 764
پرینت  ارسال به