۲۲۶۷.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از على بن حكم ، از عبداللّه بن بكير ، از مردى ، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه گفت : ما جماعتى بوديم كه بر آن حضرت داخل شديم و عرض كرديم كه : يابن رسول اللّه ! ما اراده عراق داريم ، پس ما را وصيّت كن . حضرت باقر عليه السلام فرمود كه :«بايد قوىّ شما ضعيف شما را تقويت دهد ، و مال دار شما فقير شما را يارى و اعانت كند . و سرّ ما را فاش مكنيد و امر ما را آشكار منماييد . و چون از جانب ما حديثى برسد و بر آن يك گواه يا دو گواه از كتاب خدا بيابيد ، آن را بگيريد و به آن عمل كنيد ، و اگر نه ، در نزد آن بايستيد . بعد از آن ، آن را به سوى ما برگردانيد تا از براى شما ظاهر شود . و بدانيد كه آنكه اين امر را انتظار مى كشد ، از برايش مثل اجر كسى است كه روزه دار باشد و به عبادت قيام نمايد . و هر كه قائم ما را دريابد و با آن حضرت به جنگ بيرون رود و دشمن ما را بكشد ، از برايش مثل ثواب بيست شهيد باشد . و هر كه با قائم ما كشته شود ، او را مثل ثواب بيست و پنج شهيد خواهد بود» .
۲۲۶۸.از او ، از احمد بن محمد ، از محمد بن سنان ، از عبدالاعلى روايت است كه گفت : شنيدم از امام محمد باقر عليه السلام كه مى فرمود :«به درستى كه برداشتن امر ما تصديق كردن و قبول نمودن آن به تنهايى نيست؛ بلكه از جمله برداشتن امر ما ، پوشيدن و نگاه داشتن آن است از كسى كه اهل آن نباشد . و چون چنين كسى را ديدى ، سلام مرا به ايشان برسان و به ايشان بگو كه : خدا رحمت كند بنده اى را كه دوستى مردم را به سوى خويش بكشاند . و ايشان را حديث كنيد به چيزى كه مى شناسند ، و آن چه را كه انكار دارند ، از ايشان بپوشيد» . بعد از آن فرمود : «به خدا سوگند كه آنكه جنگ را از براى ما برپا مى كند ، مؤنت[=رنج] و شدّتش بر ما سخت تر نيست از كسى كه بر ما سخن مى گويد به چيزى كه ما ناخوش داريم ، پس هر گاه آشكار كردن را از بنده اى بشناسيد ، به سوى او دويد و او را از آن برگردانيد؛ پس اگر از شما قبول كند ، نعم الاتّفاق ، و اگر نه ، اين را بر او بار كنيد و به گردنش بگذاريد ، به واسطه كسى كه بر او گران است و در نزد او عظمتى دارد و از او مى شنود و سخنش را قبول مى كند؛ پس به درستى كه مردى از شما حاجتى مى طلبد و خواهان آن مى شود و در آن دقّت مى كند ، تا آنكه از برايش دوا مى شود؛ پس در حاجت من دقّت كنيد ، چنان كه در حاجت هاى خويش دقّت مى كنيد؛ پس اگر آن كس از شما بپذيرد ، نعم المطلوب ، و اگر نه ،، سخن او را در زير پاى هاى خويش در زير خاك كنيد و پيوسته مگوييد كه مى گويد ، و سخن او را نقل مكنيد؛ چه آن باعث شهرتش مى شود؛ پس به درستى كه نقل و شهرت آن بر من و شما بار مى شود و باعث اين مى شود كه بر ما حمله كنند . و بدانيد به خدا سوگند كه اگر شما مى گفتيد آن چه من مى گويم ، هر آينه اقرار و اعتراف مى نمودم كه شما اصحاب منيد . اينك ابوحنيفه است كه او را اصحابى چندند . و اينك حسن بصرى است كه او را اصحابى چندند . و من مردى از قريشم كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله متولّد شده ام و از آن حضرت به وجود آمده ام و كتاب خدا را دانسته ام . و در آن بيان هر چيزى هست از ابتداى آفرينش و امر آسمان و امر زمين و امر پيشينيان و امر پسينيان و امر آن چه بوده و آن چه خواهد بود ، كه گويا به سوى آنها مى نگرم و همه در برابر چشم من است» . ۱