۲۲۷۱.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن محمد بن خالد ، از پدرش ، از عبداللّه بن يحيى ، از حريز ، از معلّى بن خنيس كه گفت : امام جعفر صادق عليه السلام فرمود كه :«اى معلّى! امر ما را كتمان كن و آن را آشكار مكن؛زيرا كه هر كه امر ما را كتمان كند و آن را آشكار نكند ، خدا او را در دنيا به آن عزيز گرداند ، و در آخرت آن را نورى گرداند در ميان دو چشمش كه او را بكشاند به سوى بهشت . اى معلّى! هر كه امر ما را آشكار كند و آن را پوشيده ندارد ، خدا در دنيا او را به آن خوار و بى مقدار گرداند ، و در آخرت نور را از ميان دو چشمش بر كند و آن را ظلمتى گرداند كه او را بكشاند به سوى آتش دوزخ . اى معلّى! به درستى كه تقيّه از دين من و دين پدران من است . و هر كه تقيّه ندارد دين ندارد . اى معلّى! به درستى كه خداى عز و جل دوست مى دارد كه در نهانى پرستيده شود ، چنان كه دوست مى دارد كه در آشكار پرستيده شود . اى معلّى! به درستى كه آن كه امر ما را آشكار كند ، چون كسى است كه آن را انكار كند» .
۲۲۷۲.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از حسن بن على ، از مروان بن مسلم ، از عمّار روايت كرده است كه گفت : امام جعفر صادق عليه السلام به من فرمود كه :«آيا كسى را خبر دادى به آن چه من تو را به آن خبر دادم؟» عرض كردم كه : كسى را خبر ندادم ، مگر سليمان بن خالد كه او را به آن خبر دادم . حضرت فرمود كه : «خوب كردى . آيا گفته شاعر را نشنيده اى كه مى گويد :
فَلا يَعْدُوَنْ سِرّى وَسِرُّكَ ثالِثاأَلَا كُلُّ سِرٍّ جاوَزَ اثْنَيْنِ شائِعٌ
يعنى : پس بايد كه راز من و راز تو درنگذرد به كسى كه سيم [= سوم] من و تو باشد . آگاه باش! كه هر رازى كه از دو كس درگذرد شايع و فاش خواهد شد» .
۲۲۷۳.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از احمد بن محمد بن ابى نصر روايت كرده است كه گفت : ابوالحسن ، حضرت امام رضا عليه السلام ، را از مسئله اى سؤال كردم و حضرت از جواب آن ابا و امتناع فرمود . بعد از آن فرمود كه :«اگر هر چه خواسته باشيد به شما عطا كنيم ، از براى شما بد باشد و گردن صاحب اين امر را بيشتر خواهد گرفت . حضرت باقر عليه السلام فرمود كه : خدا ولايت خود را پنهان به جبرئيل رسانيد و جبرئيل عليه السلام آن را پنهان به محمد صلى الله عليه و آله رسانيد و محمد صلى الله عليه و آله آن را پنهان به على عليه السلام رسانيد و على عليه السلام آن را پنهان به كسى كه خدا خواست رسانيد . بعد از آن شما آن را فاش و آشكار مى كنيد . كيست آن كه يك حرف را كه شنيده نگاه داشته باشد؟ حضرت باقر عليه السلام فرمود كه : در حكمت آل داود است كه سزاوار است مسلمان را كه مالك نفس خويش باشد و اختيار از دستش نرود ، و روآورده باشد به حال و كار خويش ، و به مردم روزگار خود عارف باشد . پس از خدا بپرهيزيد و حديث ما را آشكار مكنيد ، كه اگر نه اين بود كه خدا باز مى دارد فتنه مخالفان را از دوستان خويش ، و انتقام مى كشد از براى ايشان از دشمنان خويش ، هر آينه معلوم مى شد كه چه اتّفاق مى افتاد . آيا نديدى كه خدا با آل برمك چه كرد؟ و نديدى كه از براى پدرم حضرت موسى عليه السلام چه انتقام كشيد؟ و به تحقيق كه فرزندان اشعث بر خطر و بلاى عظيمى بودند كه به هلاكت نزديك گرديده بودند؛ پس خدا آن خطر را از ايشان دفع كرد ، به واسطه دوستى ايشان با حضرت ابوالحسن عليه السلام . و شما در عراق عمل هاى اين گروه متكبّران را مى بينيد ، و مى بينيد كه خدا ايشان را مهلت داده است؛ پس بر شما باد كه از خدا پرهيز كنيد و دنيا شما را گول نزند ، و به آن كس كه خدا او را مهلت داده فريفته مشويد؛ پس گويا كه امر ما (كه ظهور حضرت قائم عليه السلام است ، يا امر هلاكت ايشان) ، به شما رسيده و عن قريب واقع خواهد شد» .