۲۲۸۴.از او ، از بعضى از اصحاب ما روايت است كه آن را مرفوع ساخته ، از امام محمد باقر يا امام جعفر صادق عليهماالسلام كه فرمود :«اميرالمؤمنين به مجلسى گذشت كه جماعتى از قريش در آن حاضر بودند . و گروهى را ديد كه جامه هاى سفيد پوشيده ، رنگ هاى صاف و روشن دارند و بسيار مى خندند ، و به سوى هر كه به ايشان مى گذرد ، به انگشتان خويش اشاره مى كنند . بعد از آن به مجلسى گذشت كه گروهى از اوس و خزرج در آن بودند؛ پس ديد كه گروهى چندند كه بدن هاى ايشان كهنه و گردن هاى ايشان باريك و رنگ هاى ايشان زرد شده و در سخن گفتن فروتنى مى كنند؛ پس على عليه السلام از اين امر تعجّب كرد و به رسول خدا صلى الله عليه و آله داخل شد و عرض كرد كه : پدر و مادرم فداى تو باد! من به مجلسى از آن فلان گذشتم و قصّه ايشان را شرح كرد . و به مجلسى از اوس و خزرج گذشتم و حال ايشان را وصف نمود . بعد از آن عرض كرد كه : همه مؤمن اند؛ پس مرا خبر ده يا رسول اللّه به صفت مؤمن .
رسول خدا صلى الله عليه و آله زمانى سر به زير انداخت ، بعد از آن سر خود را بلند كرد و فرمود كه : بيست خصلت در مؤمن است كه اگر آن خصلت ها در او نباشد ، ايمانش كامل نيست . يا على! به درستى كه از جمله اخلاق و صفات مؤمنان آن است كه به نماز جماعت حاضر مى شوند ، و به سوى دادن زكات مى شتابند ، و گدا را طعام مى دهند ، و دست بر سر يتيمان مى كشند ، و جامه هاى كهنه خويش را پاك و پاكيزه مى گردانند ، و لنگ ها بر ميان مى بندند؛ يعنى در عبادت دامن بر ميان مى زنند و مردانه عبادت مى كنند . آنان كه اگر خبر دهند دروغ نگويند ، و اگر وعده دهند خلف آن نكنند ، و اگر كسى ايشان را امين دارد خيانت ننمايند ، و اگر سخن كنند راست گويند . در شب راهب و مشغول عبادت اند و در روز شيران بيشه شجاعت . در روز روزه اند و در شب به عبادت ايستاده اند . هيچ همسايه اى را نرنجانند و همسايه اى به سبب ايشان بر رنجش نيايد . آنان كه رفتن ايشان بر روى زمين به هموارى يا عين خوارى است ، و گام هاى ايشان به سوى خانه هاى بيوه زنان جارى ، و مى روند در پس جنازه مردگان . خدا قرار دهد ما و شما را از پرهيزگاران» .