۲۳۰۷.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن محمد بن خالد ، از عثمان بن عيسى ، از سماعة بن مهران ، از امام جعفر صادق عليه السلام كه گفت : آن حضرت فرمود كه :«هر كه با مردم معامله كند و بر ايشان ستم نكند ، و ايشان را خبر دهد و به ايشان دروغ نگويد ، و به ايشان وعده كند و با ايشان خلف وعده ننمايد ، از آنها خواهد بود كه غيبت ايشان حرام است ، و مروّت و جوانمردى ايشان تمام ، و عدالت ايشان ظاهر ، و برادرى با ايشان واجب و لازم است» .
۲۳۰۸.از او ، از ابن فضّال ، از عاصم بن حميد ، از ابوحمزه ثمالى ، از عبداللّه بن حسن ، از مادرش فاطمه ، دختر حضرت حسين بن على عليهماالسلام ، روايت است كه گفت : رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه :«سه خصلت است كه هر كه آن خصلت ها در او باشد ، همه خصلت هاى ايمان را كامل و تمام گردانيده : يكى آنكه چون خشنود شود ، خشنوديش او را در چيزى كه باطل باشد داخل نكند ، و ديگر آنكه چون خشم كند ، خشمش او را از حق بيرون نبرد ، و سيم ، چون قدرت به هم رساند ، آن چه را كه از برايش روا نيست فرا نگيرد» .
۲۳۰۹.از او ، از پدرش ، از عبداللّه بن قاسم ، از ابوبصير ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت است كه فرمود :«اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود كه : اهل دين را علامتى چند است كه به آنها شناخته مى شوند ، و آن علامات ، راستى در خبر است ، و اداى امانت ، و وفاى به عهد ، و پيمان و صله خويشان ، و رحمت بر ضعيفان ، و قلت مراقبه زنان كه پُر پاپىِ[=مواظب ]ايشان نشود ، [يا فرمود كه : قلّت موافقت با زنان كه پر براى ايشان عمل نكند ،] و بخشيدن آن چه نيكو باشد ، و خوش خلقى و وسعت خُلق (يعنى حوصله) ، و پيروى كردن علم و آن چه موجب تقرّب و نزديك گردانيدن باشد به سوى خداى عز و جل ، نزديك گردانيدنى به غايت ، و طوبى براى ايشان است ، و نيكويى بازگشت . و طوبى ، درختى است در بهشت كه اصل آن در خانه محمد صلى الله عليه و آله است ، و هيچ مؤمنى نيست ، مگر آنكه در خانه اش شاخى از آن درخت خواهد بود ، و بر دلش خواهش چيزى خطور نكند ، مگر آنكه آن درخت ، آن را به نزدش آورد ، و اگر سوارِ صاحب كوششى صد سال در سايه آن برود ، از سايه آن بيرون نرود ، و اگر كلاغى از زير آن پرواز كند ، به اعلاى آن نرسد ، تا آنكه از شدّت پيرى فرو افتد؛ پس البتّه در اين رغبت كنيد ، به درستى كه مؤمن در كار نفس خود مشغول ، (يا مؤمن كسى است كه نفسش به كارى مشغول است) ، و مردم از او در راحت و آسايش ، و چون شب درآيد و تاريكى آن او را فرو گيرد ، روى خود را چون فرش بگستراند و از براى خداى عز و جل به مكارم[=اعضاى گرامى ]بدن خويش سجده كند ، و با كسى كه او را آفريده ، مناجات نمايد ، در باب رهانيدن گردنش از بند عذاب . آگاه باشيد! كه اين چنين بايد بود ، پس همچنين باشيد» .