65
تحفة الأولياء ج3

۱۵۰۳.على بن ابراهيم ، از پدرش و ابوعلى اشعرى ، از محمد بن عبدالجبّار هر دو روايت كرده اند ، از صفوان ، از عمرو بن حريث كه گفت : بر امام جعفر صادق عليه السلام داخل شدم و آن حضرت در منزل برادرش عبداللّه بن محمد بود . به آن حضرت عرض كردم : فداى تو گردم! چه چيز تو را به اين منزل آورده؟ و چه باعث شده كه به اينجا تشريف آورده اى؟ فرمود :«طلب كردن نزهت ۱ » .
راوى مى گويد : عرض كردم : فداى تو گردم! آيا نمى خواهى كه دين خود را بر تو حكايت كنم؟ حضرت فرمود : «بلى ، حكايت كن» . عرض كردم : چنين ديندارى مى كنم ؛ خدا را مى پرستم به گواهى دادن به اينكه خدايى نيست ،مگر خدا ، در حالتى كه تنها است و او را شريكى نيست ، و آنكه محمد بنده و رسول او است ، و آنكه قيامت آمدنى است و در آن شكّى نيست ، و آنكه خدا كسانى را كه در قبرها قرار دارند زنده خواهد كرد ، و بر پاى داشتن نماز و دادن زكات و روزه ماه مبارك رمضان و حجّ خانه كعبه ، و ولايت از براى اميرالمؤمنين على عليه السلام بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله ، و ولايت از براى امام حسن و امام حسين ، و ولايت از براى حضرت على بن الحسين ، و ولايت از براى محمد بن على ، و از براى تو بعد از آن حضرت ـ صلوات اللّه عليهم اجمعين ـ ، و آنكه شما امامان منيد . بر اين اعتقاد زندگانى مى كنم و بر آن مى ميرم ، و خدا را به آن پرستش مى نمايم .
فرمود : «اى عمرو! به خدا سوگند كه اين دين ، دين خدا و دين پدران من است ، و دينى است كه من خدا را به آن پرستش مى كنم در نهان و آشكار؛ پس از خدا بپرهيزيد و زبان خود را نگاه دار ، مگر از آنچه خوب باشد ، و مگو كه من خود را هدايت كرده ام؛ بلكه خدا تو را هدايت كرده است؛ پس شكر آنچه خداى عز و جل به آن بر تو انعام فرموده به جا آور ، و از آنها مباش كه چون رو آوردند ، در برابر چشم هاى ايشان بر ايشان طعنه زنند ، و چون پشت كنند ، در پشت سر ايشان طعنه زنند(و مراد اين است كه با مردم نيكو معاشرت كن ، و از آنچه باعث طعن باشد دورى نما .) . و مردم را بر دوش خويش سوار مكن؛ زيرا كه اگر تو مردم را بر دوش خويش سوار كنى ، زود باشد كه سرهاى شانه تو را بشكافند» .

1.. و نزهت ـ به ضمّ نون و سكون زاى هوّز ـ ، در شدن از بدى است ، و نيكو و خرّم شدن و نيكو شدن . حاصل آنكه فرمود : به جهت تفريح دماغ بيرون آمده و به اينجا آمده ام . (مترجم)


تحفة الأولياء ج3
64

۱۵۰۳.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ ، عَنْ أَبِيهِ ؛ وَ أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ جَمِيعاً ، عَنْ صَفْوَانَ ، عَنْ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ ، قَالَ :
دَخَلْتُ عَلى أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ـ وَ هُوَ فِي مَنْزِلِ أَخِيهِ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ ـ فَقُلْتُ لَهُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ ، مَا حَوَّلَكَ إِلى هذَا الْمَنْزِلِ؟ قَالَ :
«طَلَبُ النُّزْهَةِ» فَقُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ ، أَ لَا أَقُصُّ عَلَيْكَ دِينِي؟ فَقَالَ : «بَلى» .
قُلْتُ : أَدِينُ اللّهَ بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلهَ إِلَا اللّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ ، وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ ، وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا ، وَأَنَّ اللّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ ، وَإِقَامِ الصَّلَاةِ ، وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ، وَصَوْمِ شَهْرِ رَمَضَانَ ، وَحِجِّ الْبَيْتِ ، وَالْوَِلَايَةِ لِعَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ بَعْدَ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وَالْوَِلَايَةِ لِلْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ ، وَالْوَِلَايَةِ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ، وَالْوَِلَايَةِ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَلَكَ مِنْ بَعْدِهِ ـ صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ ـ وَأَنَّكُمْ أَئِمَّتِي ، عَلَيْهِ أَحْيَا وَعَلَيْهِ أَمُوتُ ، وأَدِينُ اللّهَ بِهِ .
فَقَالَ : «يَا عَمْرُو ، هذَا وَاللّهِ دِينُ اللّهِ وَدِينُ آبَائِيَ الَّذِي أَدِينُ اللّهَ بِهِ فِي السِّرِّ وَالْعَلَانِيَةِ ، فَاتَّقِ اللّهَ ، وَكُفَّ لِسَانَكَ إِلَا مِنْ خَيْرٍ ، وَلَا تَقُلْ : إِنِّي هَدَيْتُ نَفْسِي ، بَلِ اللّهُ هَدَاكَ ، فَأَدِّ شُكْرَ مَا أَنْعَمَ اللّهُ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ بِهِ عَلَيْكَ ، وَلَا تَكُنْ مِمَّنْ إِذَا أَقْبَلَ طُعِنَ فِي عَيْنِهِ ؛ وَإِذَا أَدْبَرَ طُعِنَ فِي قَفَاهُ ، وَلَا تَحْمِلِ النَّاسَ عَلى كَاهِلِكَ ؛ فَإِنَّكَ أَوْشَكَ ـ إِنْ حَمَلْتَ النَّاسَ عَلى كَاهِلِكَ ـ أَنْ يُصَدِّعُوا شَعَبَ كَاهِلِكَ» .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 181749
صفحه از 764
پرینت  ارسال به