۲۴۲۹.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از سهل بن زياد ، از محمد بن حسن بن شمّون ، از عبداللّه بن عبدالرحمان بن اصم ، از مسمع بن عبدالملك ، از امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود :«رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : به درستى كه بنده در قيامت ، صد سال بر گناهى از گناهان خويش محبوس و معطّل مى شود ، و به سوى زنان خويش كه در بهشت اند نظر مى كند كه در ناز و نعمت مى گذارنند» .
۲۴۳۰.ابوعلى اشعرى ، از عيسى بن ايّوب ، از على بن مهزيار ، از قاسم بن عروه ، از ابن بكير ، از زراره ، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«هيچ بنده اى نيست ، مگر آنكه در دلش نكته و نشانه سفيدى هست؛ پس چون گناهى را مرتكب شود ، در آن نشانه سفيد ، سياهى بيرون آيد و به هم رسد ، و چون توبه كند ، آن سياهى برود ، و اگر در گناهان مدّتى مديد بماند ، آن سياهى بيفزايد تا به مرتبه اى كه آن سفيدى را بپوشاند ، و چون سفيدى را بپوشد ، صاحب آن دل هرگز به سوى خير و خوبى برنگردد ، و اين است معنى قول خداى عز و جل : «كَلّا بَل رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ»۱ ؛ يعنى : چنان نيست كه مكذّبان مى گويند؛ بلكه غلبه كرده و زنگ داده بر دل هاى ايشان ، آن چه پيوسته مى كردند» (يعنى دل هاى ايشان به سبب خبث اعتقاد و معاصى ، زنگ گرفته و تاريك شده ، و به اين سبب معرفت حق و باطل از ايشان پوشيده گرديده است) .
۲۴۳۱.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از سهل بن زياد ، از على بن اسباط ، از ابوالحسن حضرت امام رضا عليه السلام كه فرمود :«اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود كه : البتّه دندان هاى خنده خود را به خنده ظاهر مكن ، و حال آنكه عمل هاى رسواكننده را به جا آورده باشى ، و از شبيخون ايمن مباش ، در حالى كه كارهاى بد كرده باشى» . ۲
۲۴۳۲.محمد بن يحيى و ابوعلى اشعرى ، از حسين بن اسحاق ، از على بن مهزيار ، از حمّاد بن عيسى ، از ابوعمرو مدائنى ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده اند كه گفت : شنيدم از آن حضرت كه مى فرمود :«پدرم عليه السلام مى فرمود كه : خداى عز و جل حكم فرموده ، حكمى واجب ، كه بر بنده خود به نعمتى انعام نفرمايد . پس آن نعمت را از او بربايد ، تا آنكه آن بنده گناهى را پديد آورد كه به سبب آن سزاوار سختى و عقوبت باشد» .