۲۴۳۳.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن محبوب ، از جميل بن صالح ، از سدير روايت كرده است كه گفت : مردى از امام جعفر صادق عليه السلام سؤال كرد از قول خداى عز و جل :«قالُوا رَبَّنا باعِدْ بَيْنَ أَسْفارِنا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ»۱.
راوى مى گويد كه : پس امام جعفر صادق عليه السلام فرمود كه :«اين جماعت ، گروهى بودند كه ايشان را دهى چند بود به هم پيوسته ، كه اهل آنها به يكديگر نظر مى كردند و همديگر را مى ديدند ، و نهرهاى روان و مال هاى نمايان داشتند . پس نعمت هاى خداى عز و جل را كفران كردند و ناسپاسى نمودند ، و آن چه را كه با ايشان و در نفس هاى ايشان بود از عافيت خدا ، تغيير دادند؛ پس خدا تغيير داد ، آن چه را كه با ايشان بود از نعمت و عافيت . «وَاِنَّ اللّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»۲ ؛ يعنى : «به درستى كه خدا تغيير نمى دهد آن چه را كه با گروهى باشد از عافيت و نعمت ، تا آنكه آن گروه تغيير دهند آن چه را كه در نفس هاى ايشان است؛ يعنى بدل كنند احوال جميله را به اخلاق رذيله ، و زبان را از ذكر او و دل را از ياد او بگردانند»؛ پس خدا سيل عَرِم را به سوى ايشان فرستاد ۳ ؛ پس ده هاى ايشان را غرق كرد و خانه هاى ايشان را خراب نمود و مال هاى ايشان را برد ، و بدل داد ايشان را به جاى باغ هاى ايشان ، دو باغ كه خداوندان خوردنى و ميوه اى بودند بدمزه كه اراك است ، (و گويند : درخت خار دار كه ميوه تلخ داشت ، و خداوندان درخت شوره گز) ، و چيزى از درخت كُنار اندك بودند (يعنى در آن شوره گزها ، اندك ميوه اى كُنار قرار داديم ، تا ياد كنند از آن ميوه هاى فوت شده) . بعد از آن فرموده است كه : «ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِما كَفَرُوا وَهَلْ نُجازى اِلّا الْكَفُورَ»۴ ؛ يعنى : اين عذاب عاجل ، پاداش داديم ايشان را ، به سبب آنكه كفرانِ نعمت ورزيده ، بر رسولان ما كافر شدند ، و آيا جزا نمى دهم ، مگر كفور را؟» ۵ .
1.سبأ، ۱۹. تا آخر آيه كه ترجمه آن اين است كه : «گفتند قوم سبا ، اى پروردگار ما! دورى افكن ميان منازل سفرهاى ما؛ يعنى بيابان ها را پديد آور از منزلى تا منزل ديگر ، كه مردم بى زاد و راحله سفر نتوانند كرد ، و ستم كردند بر نفس هاى خويش به اين دعا ، به جهت كفران نعمت؛ پس گردانيديم ايشان را سخنان ، كه مردمان بعد از ايشان به تعجّب باز گويند و از حال ايشان تعجّب كنند ، كه از آبادانى به خرابى ميل نمودند ، و يا از روى ضرب المثل باز گويند كه : تفرّقوا ايادى سبأ ، و پراكنده ساختيم ايشان را هر پراكنده ساختنى؛ يعنى به غايت پراكندگى ، تا آنكه يكى از ايشان در مارب نماندند و هر يك به جايى رفتند . به درستى كه در آن چه ذكر كرديم از قصّه قوم سبا ، هر آينه نشانه ها و پندها است از براى هر صبركننده سپاس گوينده ، كه بر محنت ها صابر و بر نعمت ها شاكر باشد». (مترجم)
2.رعد، ۱۱.
3.و عرم ـ به فتح عين و كسر راءـ اسطلخ[=استخر] ، آبگير است كه اهل سبأ به سنگ و قير بندان كرده بودند و بند آب ، و بعضى گفته اند كه : بندى محكم و سخت و استوار كه بلقيس ساخته بود ، و بعضى گفته اند كه : عرم ، كور موشى است كه آن بند را سوراخ كرد ، و بعضى گفته اند كه : نام وادى است ، و بعضى گفته اند كه : باران سخت است . (مترجم)
4.سبأ، ۱۷.
5.و حضرت ، اين كلام را بر سبيل اقتباس از آيه سوره سبأ ذكر فرموده ، و نظم آيه اين است كه : «فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ سَيْلَ العَرِمِ وَ بدَّلَناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَواتَى أُكُل خَمْطٍ وَ أَثَلٍ وَ شَيْئٍ مِنْ سِدْرٍ قَليلٍ» . و از حديث ظاهر مى شود كه اين آيه بعد از آيه پيش باشد ، و در قرآن ، پيش از آن است؛زيرا كه بعد از تتمّه آيه اى كه در آخر حديث مذكور مى شود ، مذكور است كه : «وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرى الَّتى بارَكْنا فيها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فيها السَّيْرَ سيرُوا فيها لَيالِىَ وَأَيّاما امِنينَ فَقالاوُ رَبَّنا باعِدْ» تا آخر آيه . و آن چه كلينى عليهم السلام ذكر فرموده بود ، فاء نداشت ، و در قرآن ، «فقالوا» است . و حضرت بعد از ذكر مقتبس مى فرمايد كه : بعد از آن فرموده است كه : «ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِما كَفَرُوا وَ هَلْ نُجازى اِلّا الْكَفُورَ» ؛ يعنى : «اين عذاب عاجل ، پاداش داديم ايشان را ، به سبب آنكه كفران نعمت ورزيده ، بر رسولان ما كافر شدند ، و آيا عتاب كرده مى شود؛ يعنى عتاب نمى شود به مثل آن چه مذكور شد ، مگر ناسپاس كه در ناسپاسى به نهايت رسيده باشد؟» و اين ترجمه ، بنابر قرائت يجازى ـ با ياء و فتح زاى آن و رفع راء كفور ـ است . و بنا بر قرائت ديگر كه نجازى ـ با نون و كسر زاى آن و نصب راء كفور ـ است ، معنى اين مى شود كه : جزا نمى دهم ، مگر كفور را . (مترجم)