۲۴۶۴.ابن ابى عمير ، از على زيّات ، از عبيد بن زراره روايت كرده است كه گفت : پسر قيس بن ماصر و عمر بن ذرّ بر امام محمد باقر عليه السلام داخل شدند ، و گمان مى كنم كه ابوحنيفه نيز با ايشان بود . پس پسر قيس بن ماصر به سخن درآمد و گفت : به درستى كه ما اهل دعوت و صاحبان ملّت خود را از ايمان بيرون نمى كنيم به سبب معاصى و گناهان . (و مرادش اين بود كه : گناهان به ايمان زيان نمى رساند) .
راوى مى گويد كه : حضرت به او فرمود كه :«اى پسر قيس! امّا رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه : زناكننده زنا نمى كند ، با آنكه مؤمن باشد ، و دزد دزدى نمى كند ، با آنكه مؤمن باشد؛ پس تو با اصحابت در هر جا كه خواهى برو و هر مذهبى كه مى خواهى اختيار كن» .
۲۴۶۵.على بن ابراهيم ، از محمد بن عيسى ، از يونس ، از عبداللّه بن سنان روايت كرده است كه گفت : امام جعفر صادق عليه السلام را سؤال كردم از حال مردى كه گناه كبيره اى از جمله گناه كبيره را مرتكب مى شود ، بعد از آن مى ميرد ، آيا اين گناه ، او را از اسلام بيرون مى برد؟ و اگر معذّب شود ، عذابش مانند عذاب مشركان باشد ، يا آن را مدّت و انقطاعى هست كه در زمانى به سر خواهد آمد و به پايان مى رسد؟ فرمود كه :«هر كه كبيره اى از كبائر را مرتكب شود ، و گمان كند كه آن كبيره حلال است ، همان او را از اسلام بيرون مى برد ، و به سخت ترين عذاب ها معذّب مى گردد ، و اگر اعتراف داشته باشد كه گناه كرده است و اقرار دارد به اينكه آن گناه است ، و بر آن بميرد ، او را از ايمان بيرون مى برد ، وليكن او را از اسلام بيرون نمى برد ، و عذابش از عذاب اوّل آسان تر و سبك تر باشد» .
۲۴۶۶.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن محمد بن خالد ، از عبد العظيم بن عبداللّه حسنى كه گفت : حديث كرد مرا امام محمد تقى عليه السلام و فرمود كه :«شنيدم از پدرم امام رضا عليه السلام كه مى فرمود : شنيدم از پدرم حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام كه مى فرمود : عمرو بن عبيد بر حضرت امام جعفر صادق عليه السلام داخل شد و چون سلام كرد و نشست ، اين آيه را تلاوت كرد كه : «اَلَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبآئِرَ الْاِثْم وَالْفَواحِشَ»۱ . بعد از آن باز ايستاد و سكوت كرد . حضرت صادق عليه السلام به او فرمود كه : چه چيز تو را ساكت كرد و باعث خاموشى تو شد؟ عرض كرد : دوست مى دارم كه گناهان كبيره را از كتاب خداى عز و جل بشناسم . فرمود : آرى ، اى عمرو! بزرگ ترين گناهان كبيره ، شرك آوردن به خدا است . خداى عز و جلمى فرمايد كه : «وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ»۲ ؛ يعنى : «و هر كه به خدا شرك آورد ، پس به حقيقت كه خدا بهشت را بر او حرام گردانيده» .
و بعد از آن ، نوميد شدن است از رحمت خدا؛زيرا كه خداى عز و جل مى فرمايد كه : «اِنَّهُ لايَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ اِلّا القَوْمُ الْكافِرُونَ»۳ ؛ يعنى : «به درستى كه نوميد نمى شوند از رحمت و فضل خدا كه موجب راحت بنده است ، مگر گروه كافران و ناگرويدگان به خدا» .
بعد از آن ، ايمن بودن از مكر خدا؛ زيرا كه خداى عز و جل مى فرمايد : «فَلا يَاْمَنُ مَكْرَ اللّهِ اِلّا الْقَوْمُ الْخاسِرُون»۴ ؛ يعنى : «پس ايمن نمى شوند از مكر خدا (يعنى جزائى كه در خصوص مكر مى دهد) ، مگر گروه زيان كاران» .
و از جمله آنها ، عقوق پدر و مادر است :زيرا كه خداى ـ سبحانه و تعالى ـ عاق را (كه فرمان پدر يا مادر نمى برد) گردنكش و بدبخت قرار داده ۵ .
و قتل نفسى است كه خدا كشتن آن را حرام گردانيده است ، مگر به حق (كه تفسير آن مذكور شد)؛زيرا كه خداى عز و جل مى فرمايد : «فَجَزآؤُهُ جَهَنَّمُ خالِدا فيها»۶ ، (تا آخر آيه كه با ترجمه مذكور شد) .
و فحش گفتن به زن عفيفه؛زيرا كه خداى عز و جل مى فرمايد : «لُعِنُوا فِى الدُّنْيا وَالْاخِرَةِ وَلَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ»۷ (و تمام آيه با ترجمه گذشت) .
و خوردن مال يتيم؛زيرا كه خداى عز و جل مى فرمايد كه : «اِنَّما يَأْكُلُونَ فى بُطُونِهِمْ نارا وَسَيَصْلَونَ سَعيرا»۸ .
و گريختن از ميان لشكر در جنگ جهاد؛زيرا كه خداى عز و جل مى فرمايد كه : «وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ اِلّا مُتَحَرِّفا لِقِتالٍ أَوْ مُتحَيِّزا اِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بآءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ وَمَأْواهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ المَصيرُ»۹ ؛ يعنى : «و هر كه بگرداند از ايشان در آن روز پشت خود را ، مگر در حالى كه ميل كننده و برگردنده باشد از هر طرفى به طرفى ديگر ، به جهت اصلاح صلاح براى كارزار ، يا پناه جوينده باشد به سوى گروهى كه از مسلمانان باشند ، مانند آنكه از ميمنه به ميسره رود يا به عكس ، به حقيقت كه به آن ، گرديده به خشمى بزرگ از خدا ، و بازگشت او دوزخ است ، و بد جاى بازگشتى است دوزخ» .
و خوردن ربا و سود؛زيرا كه خداى عز و جل مى فرمايد كه : «اَلَّذينَ يَأْكُلُونَ الرِّبوا لا يَقُومُونَ اِلّا كَما يَقُومُ الَّذى يَتَخَبَّطُهُ الشَّيطانُ مِنَ الْمَسِّ»۱۰ ؛ يعنى : «آنان كه مى خورند ربا را ، برنمى خيزند از قبرهاى خود در وقت بعث و نشور ، مگر چنان كه برمى خيزند آنكه تباه كند او را ديو فريبنده سركش ، از جهت سودن» . ۱۱
و سحر و جادو كردن؛زيرا كه خداى عز و جل مى فرمايد كه : «وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِى الْاخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ»۱۲ ؛يعنى : «و هر آينه نيك دانسته اند ـ يعنى يهود ـ كه هر كه بخرد سحر را و بدل كند آن را به دين حق ، بدين وجه كه آن را بياموزد و به آن عمل كند ، نباشد او را در آخرت هيچ بهره اى» ۱۳ .
و زنا كردن؛زيرا كه خداى عز و جل مى فرمايد كه : «وَمَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاما * يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيمَةِ وَيَخْلُدْ فيهِ مُهانا»۱۴ ؛ يعنى : «و هر كه بكند آن چه را كه مذكور شد؛ يعنى زنا ، (و بيشتر مفسّران به همه آن چه پيش گذشته ، از شرك و قتل نفس و زنا تفسير كرده اند)؛ يعنى هر كه اين كبائر را به عمل آورد ، برسد و ببيند جزاى بدكارى را ۱۵ و دو چندان كرده شود از براى او عذاب در روز قيامت و جاويد باشد در آن عذاب ، در حالتى كه خوار و بى مقدار و ذليل و بى اعتبار باشد» .
و سوگند دروغ نابكار ، كه صاحب خود را در گناه فرو برد و در آن آثم و عاصى باشد؛زيرا كه خداى عز و جل مى فرمايد كه : «اَلَّذينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَأَيَمانِهِمْ ثَمَنا قَليلاً أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِى الْاخِرَةِ»۱۶ ـ كه ترجمه آن گذشت ـ .
و خيانت كردن در غنيمت و دزدى از آن؛زيرا كه خداى عز و جل مى فرمايد كه : «وَمَنْ يَغْلُلْ يَاْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيمَةِ»۱۷ ؛ يعنى : «و هر كه خيانت كند در غنائم ، بيايد با آن چه خيانت كرده ، و آن را كه دزديده بياورد» ۱۸ .
و ندادن زكات واجب؛زيرا كه خداى عز و جل مى فرمايد كه : «فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ»۱۹ ؛ يعنى : «پس داغ كرده مى شود به آن گنج ها كه گذاشته اند و زكات آنها را نداده اند ، پيشانى هاى ايشان و پهلوهاى ايشان و پشت هاى ايشان»(بعد از آنكه آتش دوزخ را بر آنها افروخته و به غايت گرم كرده باشند) .
و شهادت دادن دروغ و ناحق ، و پوشيدن شهادت حق؛زيرا كه خداى عز و جل مى فرمايد كه : «وَمَنْ يَكْتُمْها فَاِنَّهُ اثِمٌ قَلْبُهُ»۲۰ ؛ يعنى : «و هر كه بپوشد شهادت خود را ، پس به درستى كه گناهكار است دل او» ۲۱ .
و خوردن شراب؛زيرا كه خداى عز و جل از آن نهى فرموده ، چنان كه از پرستش بتان نهى نموده .
و نماز نكردن از روى عمد ، يا ترك چيزى از آن چه خدا واجب گردانيده ،زيرا كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه : هر كه نماز را ترك كند از روى عمد ، از ذمّه و زنهارى خدا و زنهارى رسول خدا صلى الله عليه و آله بيزار گرديده است .
و شكستن عهد و پيمان (يعنى عهد با خدا و خلفاى او يا مطلقا) .
و قطع كردن رحم؛زيرا كه خداى عز و جل مى فرمايد كه : «لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدّارِ»۲۲ ؛ يعنى : از براى ايشان است لعنت و دورى از رحمت ، و از براى ايشان است بدى خانه» (كه عبارت است از دوزخ ، يا بدى عاقبت در دنيا و آخرت) .
راوى مى گويد كه : پس عمرو بن عبيد بيرون رفت و او را فرياد عظيمى بود از گريه اى كه مى كرد و مى گفت : هلاك شد ، هر كه براى خويش سخن گفت و با شما در فضل و علم ، منازعه و گفتگو كرد .
1.شورا، ۳۷.
2.مائده، ۷۲.
3.يوسف، ۸۷.
4.اعراف، ۹۹.
5.چنان كه در سوره مريم[آيه ۳۲ : «وَبرّا بِوالِدَتى وَلَم أكُن بِدُعائكَ ربِّ شَقيّا» از حضرت عيسى عليه السلام حكايت نموده ، و قرار داد آن جناب]=عقوق والدين را از كبائر] ، به واسطه آن[چه از آيه ]است كه تقرير[واشاره ]فرموده [زيرا در آيه ، برّ به والدين را با شقاوت در مقابل هم قرار داده است] . (مترجم)
6.نساء، ۹۳.
7.نور، ۲۳.
8.نساء، ۱۰. آنان تنها آتش مى خورند و به دل فرو مى برند و بزودى به دوزخ مى رسند .
9.انفال، ۱۶.
10.بقره، ۲۷۵.
11.و مراد ديوانگى و صرع است ، و زعم عرب اين بود كه چون جنّى مسّ آدمى نمايد ، عقل او را زايل گرداند و دماغش را پريشان كند و او را صرع و ديوانگى پيدا شود ، و حق ـ سبحانه و تعالى ـ بر وجهى كه متعارف ايشان باشد ، اجراى كلام مى فرمايد . و ملخصّ سخن آن است كه خورندگان و گيرندگان ربا ، در روز قيامت به شكل ديوانگان از قبور برخيزند ، و اهل عرصات ، ايشان را به آن نشان بشناسند . (مترجم)
12.بقره، ۱۰۲.
13.و گويند كه : مراد به خلاق ، خلاص است؛ يعنى او را در آخرت خلاصى نباشد . (مترجم)
14.بقره، ۶۸ و ۶۹.
15.و بعضى گفته اند كه : اثام ، چاهى است در دوزخ ، كه اگر سنگى در آن اندازند ، بعد از هفتاد سال به قعر آن رسد . (مترجم)
16.آل عمران، ۷۷.
17.آل عمران، ۱۶۱.
18.يعنى همراه او باشد ، كه قادر نباشد بر آنكه حاشا كند ، يا بيايد با گناه آن چه خيانت كرده است در آن . (مترجم)
19.توبه، ۳۵.
20.بقره، ۲۸۳.
21.چه ، محلّ اراده پوشيدن آن ، دل است ، لهذا گناه را نسبت به آن داده . و در تفسير حضرت امام حسن عسكرى ـ صلوات اللّه عليه ـ مذكور است كه : يعنى دلش كافر است . (مترجم)
22.رعد، ۲۵.