۲۵۰۴.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن ابى عمير ، از جميل بن درّاج ، از زراره ، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه گفت : آن حضرت را سؤال كردم از مردى كه چيزى از عمل خير را مى كند و انسانى او را مى بيند ، و همان او را شاد مى گرداند . فرمود كه :«باكى نيست؛زيرا كه كسى نيست ، مگر آنكه دوست مى دارد كه در ميان مردم خوبى از برايش ظاهر شود ، وليكن هرگاه چنان نباشد كه آن عمل را از براى همين كرده باشد» .
117 . باب در بيان طلب رياست و مهترى
۲۵۰۵.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد بن عيسى ، از معمّر بن خلّاد ، از امام موسى كاظم عليه السلام روايت كرده است كه : مردى را ذكر كرده و گفت كه : رياست و مهترى را دوست مى دارد . فرمود كه :«دو گرگ درنده خونخوارى كه در گله گوسفندى افتاده باشند كه شبان هاى آن متفرّق باشند ، بيشتر از رياست ، در دين مسلم ضرر نمى رسانند» .
۲۵۰۶.از او ، از احمد ، از سعيد بن جناح ، از برادرش ابو عامر ، از مردى ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت است كه فرمود :«هر كه طالب رياست است ، هلاك مى شود» .
۲۵۰۷.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن محمد بن خالد ، از پدرش ، از عبد اللّه بن مغيره ، از عبد اللّه بن مسكان كه گفت : شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود :«بپرهيزد از اين گروه سران كه سرورى مى جويند . پس به خدا سوگند كه كفش ها در پشت سر مردى صدا نكرده ، مگر آنكه خود هلاك گرديد و ديگران را هلاك گردانيده است» .
۲۵۰۸.و از او ، از محمد بن اسماعيل بن بزيع و غير او روايت است كه آن را مرفوع ساخته اند و گفته كه : امام جعفر صادق عليه السلام فرمود كه :«ملعون است ، هر كه سرورى جويد و طالب رياست باشد . ملعون است ، هر كه قصد آن كند . ملعون است ، هر كه با خود در باب آن حديث گويد» (و با نفس خويش سخن كند) .
۲۵۰۹.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد بن عيسى ، از حسن بن ايّوب ، از ابو عقيله صيرفى روايت كرده است كه گفت : حديث كرد ما را كرّام ، از ابوحمزه ثمالى كه گفت : امام جعفر صادق عليه السلام به من فرمود كه :«بپرهيز از رياست ، و بپرهيز از آنكه در عقب مردمان پاگذارى و در پشت سر ايشان راه روى و پيروى كنى» . ابوحمزه مى گويد كه : عرض كردم : امّا رياست را شناخته ام ، و امّا آنكه پا در عقب مردمان گذارم ، دو ثلث آن چه در نزد من است ، حاصل نشده ، مگر از آن چه در عقب مردمان پا گذاشته ام . حضرت به من فرمود كه : «امر چنان نيست كه تو به سوى آن رفته اى ، (و به حيثيّتى نيست كه تو اعتقاد كرده اى) . بپرهيز از آنكه مردى را غير از حجّت خدا بر پا كنى ، و در آن چه گويد ، او را تصديق كنى و باور دارى» .